تب‌نوشت‌ها

مطالبی پریشان و درهم

تب‌نوشت‌ها

مطالبی پریشان و درهم

استاد گرامی ما می گوید:
«در شب بیست و سوم، تاییدیۀ حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) پای تقدیرات تمام موجودات هستی-به جز خود خدا- ثبت می شود. حتی تقدیراتی که قرار است برای همان آورندگان تقدیرات، مقرر گردد و حتی تقدیرات خود حضرت صاحب الامر(عج). اما حضرت ولی عصر در این شب، قبل از تایید نهایی، نگاهی به خود صاحب تقدیرها می کند و بر اساس شاکله و قلب آنها، در تقدیرات تغییراتی انجام می دهد.»
البته استاد مطلبی را پیرامون امکان جزئی تغییر در تاییدیه ها، در شبهای باقی مانده تا انتهای ماه هم می گفت که خیلی مهم نیست! در هر صورت خدایا کاری کن امام عصر ما آن وقتی که نگاه مبارکشان را در این شب قدر، به قلب ما می اندازند آن وقتی باشد که ما به یاد ایشان هستیم و برای ایشان دعا می کنیم. آمین یا رب العالمین.


۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۵ ، ۱۶:۱۳
... نجفی
من نمی دونم اینکه امام خمینی از بین دعاها و مناجاتها دعای کمیل و مناجات شعبانیه رو به همه ترجیح می داده چش مبارکشون به دعای ابوحمزه یا دعای عرفه نیفتاده؟!
خب با احترام به اون دعای عزیز و مناجات محترم، ابوحمزه و عرفه اصلا گاهی می زنن رو دست کمیل آقا و شعبانیه خانم! به جون خودم:)
من از یه قسمتایی خیلی خیلی خیلی خوشم میاد. اصلا اصل دعا همینه. والله! هشت مورد رو برای نمونه می نویسم. از گزینش های شما هم استقبال میشه!

لَوِ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلَى ذَنْبِی غَیْرُکَ مَا فَعَلْتُهُ... لا لِأَنَّکَ أَهْوَنُ النَّاظِرِینَ ... بَلْ لِأَنَّکَ یَا رَبِّ خَیْرُ السَّاتِرِینَ وَ... أَکْرَمُ الْأَکْرَمِینَ

لَسْتُ أَتَّکِلُ فِی النَّجَاةِ مِنْ عِقَابِکَ عَلَی أَعْمَالِنَا

لَوْ نَهَرْتَنِی مَا بَرِحْتُ مِنْ بَابِکَ / با ضریب دو

شَرُّنَا إِلَیْکَ صَاعِدٌ وَ لَمْ یَزَلْ وَ لا یَزَالُ مَلَکٌ کَرِیمٌ

إِلَهِی أَنْتَ أَوْسَعُ فَضْلا وَ أَعْظَمُ حِلْما مِنْ أَنْ تُقَایِسَنِی بِفِعْلِی/ اینم ضریب دو.

إِلَهِی لَمْ أَعْصِکَ حِینَ عَصَیْتُکَ وَ أَنَا بِرُبُوبِیَّتِکَ جَاحِدٌ... لَکِنْ خَطِیئَةٌ عَرَضَتْ... الخ

إنَّ لَنَا فِیکَ أمَلاً طَوِیلاً ... عَصَیْناکَ وَ نَحْنُ نَرْجُوا أنْ تَسْتُرَ عَلَینا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو دعاهای دیگه هم این جور چیزایی که واقعا ته دعا حساب میشه هست. مثل:

اللَّهُمَّ إِنْ عَظُمَتْ ذُنُوبِی فَأَنْتَ أَعْظَمُ وَ إِنْ کَثُرَ تَفْرِیطِی فَأَنْتَ أَکْبَرُ وَ إِنْ دَامَ بُخْلِی فَأَنْتَ أَجْوَدُ

إنْ لَمْ أَکُنْ أَهْلاً أَنْ أَبْلُغَ رَحْمَتَکَ فَإِنَّ رَحْمَتَکَ أَهْلٌ أَنْ تَبْلُغَنِی وَ تَسَعَنِ

إِلَهِی کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ أَنَا أَنَا وَ کَیْفَ أَقْطَعُ رَجَائِی مِنْکَ وَ أَنْتَ أَنْتَ

البته نمونه های بهتر و صحیح السند تر و فصیح تری هم هست از صحیفۀ نورانی سجادیه و غیره که الان خیلی یادم نیست. به نظرم مرحوم بهجت فومنی بود می فرمودن میشه با این ادعیه با سنی ها محاجه و تحدی کرد. مرحوم ملکی تبریزی هم توی المراقبات شریفشون میگه یک صدم معارفی که من دیدم توی ادعیه و مناجاتای امامای عزیز شیعه اومده، تو بقیۀ احادیث ما نیومده مگه خطبه هایی که بخشی ازش توحیدیه و تسبیح و تحمید داره. خدایا کمک بفرما یک مقدار بیشتر این گنج های هویدا و کنزهای مخفی را قدر بدانیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
بعضی حاها هم هست که واقعا آدم رو بی نهایت شرمسار می کنه. مثلا اونجایی که دعای افتتاح می خونیم: تتودد الیّ فلا اقبل منک:( کأن لی التطول علیک... به من مهربونی می کنی ولی من نمی پذیرم مث اینکه اصلا من به سرت منت دارم خدا جون. یا اونجا که تو دعای ابوحمزه میگیم: و من عقوبات المعاصی جنبتنی حتی کانک استحییتنی، تو جوری از کنار عواقب خلافای من رد میشی مثه اینکه تو از من حیا می کنی:(
این جور جاها رو که می رسم چشامو می بندم و دست رو روی صورتم می زارم و از شرم و خجالت سریع رد میشم. خدا، خداتا خوبی. همین.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۵ ، ۱۵:۵۹
... نجفی

شب قدر اول و دوم گذشت. پریشب که چند ثانیه ای! حرم بودم و به خانه برگشتم، از دوستم پرسیدم که امشب کی مسجد محلمان آمد؟ گفت(مثل شب نوزده) شیخ مرتضی آقا تهرانی آمده بود. وی از عشاق حضرت صاحب الامر (عج) است و حتی اگر گاهی خوب مطالعه نمی کند و سخنرانی هایش مقداری سطحی و آبکی می شود، ولی «یابن الحسن» گفتن هایش هیچ وقت بی حال و فاقد روح نیست. گفت در سخنرانی اش [به این ترجیع بند ملال آور تکرار شوندۀ همیشگی] اشاره کرده که بعضی بندۀ خدا نیستند و بندۀ مال و جاه و چیزهای دیگرند.
شاید حرف خودت هم همین باشد. هر چند بسیار بعید می دانم. قضیۀ تو با بقیه فرق دارد. اگر هم زبانم لال از این در وارد شوی ما از در دیگری که امام سجاد عزیزمان در ابوحمزه یاد داده وارد می شویم. بنده بودن ما را منکر شوی، مخلوق بودنمان را چه می کنی؟
تو متکبرتر و مغرور تر و خودخواه تر و مستبد تر و دیکتاتور تر و خودکامه تر از این حرف ها هستی که شریک قبول کنی. چه برسد به اینکه نسبت به بعضی مخلوقات خودت، و لو قیر دلی مثل من، سلب خالقیت کنی. مگه میشه؟ پس لطفا جا خالی نده و برای من و فک و فامیلم و دوستای حقیقی و مجازی ام یه تقدیر مشتی و خوب و درست و درمون رقم بزن. فکر می کنی اگه مثل منی در کار نباشه اون صفات غافر الذنب و قابل التوب و ... را باید کجای دلت بزاری؟ بی استفاده می مونه ها. گفتم که گفته باشم.
در ضمن در مورد ظهور ولی امرت که اوامر تو رو تنفیذ می کنه و حق داره دستکاریشون هم بکنه، دعا نمی کنم کار خاصی بکنی. فکر می کنی خیلی هنر کردی این 1200 سال بردیش پس پرده و هر روز چشای خونبارش رو می بینی و ککت هم نمی گزه؟! می گم چیزی از سرشکستگی! حالیته که هر سال تقدیرای تکراری می فرستی که جانشین و سایۀ قشنگ ات، امضاش کنه؟ یعنی چی که هر سال: امتداد عصر غیبت؟[آیکن یک ناآدم مثلا عصبانی] آخه یه ذره تحول. یه نم حرکت رو به جلو. یه ذره پرش. یه ترکیب بند جدید. یه شعر نو. نگو که انا لا اغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم. سر هر کی رو شیره بمالی سر ما رو نمی تونی آخدا. در ضمن چند شب پیش با یه کافر مثل خودم که آمریکا بود بحث-نتی- می کردم. وقتی کم آورد گفت خدا خواب رفته. من ازت دفاع کردم و دهنشو بستم.
اما مواظب باش. با این کارایی که می کنی به ضد خودت رفتار می کنی! اگه چند وقت دیگه یه نفر بیاد بگه این «قریب» گفتن خدا تو نصر من الله و فتح قریب، دچار اشکال لفظی و معنویه، فکر نکن من ازت دفاع می کنم خدای بی نیاز ها؟ نهایتش میگم خدا شوخی کرده! جون هر کی دوس داری بی خیال بقیۀ ماجرای اسارت و غربت حضرت بقیة الله شو. سی برابر علامتای ظهور تو سوریه و موریه محقّق شده. بس نیست؟ به نظرت بازم باید بشینیم و سعدی وار صبر پیش گیریم. ما هکذا الظن بک. قربانت. به امید تغییر و تحول.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۸ تیر ۹۵ ، ۱۵:۱۹
... نجفی

قشنگ ترین لذت هستی چیست؟ یعنی از چه طریقی می گذرد؟
از کانال چشم؟ دل و قلب؟ گوش؟ لمس؟ یا طور دیگر؟
جناب موسی در طور، از دیدن پس افتاد یا به خاطر شنیدن؟
لذت بخش ترین لذت دنیا کدام است؟ مثلا اگر ما توفیق داشته باشیم صدای مناجات امام مهدی عزیز را بشنویم لذت بیشتری دارد یا رخ مبارک و روی زیبای ایشان را زیارت کنیم که در حال نماز اند؟ از دیدن رخ مهمتر، گره خوردن نگاه ما در نگاه ایشان است. اصلا من عجیب ترین کانال ارتباطی انسان با انسان را چشم می دانم. انتقال حجم فجیعی از مطالب در کسری از ثانیه. این کار حتی از گوش هم بر نمی آید مگر از قلب. امام علی عالی اعلی از تمام پیغمبران الهی بلند مقام تر است جز برادر عزیز و دردانه شان حضرت رسول الله نازنین. اما از پیغمبران سابق، خصلت هایی در حضرت است که در احادیث بدانها پرداخته شده، ولی خصلتی که از نبی اعظم در مولای درویشان هست، تشابه چشم این دو عزیز نازنین است.
خدایا ما که خواه ناخواه چشمانمان به جمال مبارک و مطهر حضرت علی در هنگام مرگ، روشن می شود و نگاه های ما به نگاه نورانی حضرت گره می خورد و ان شاء الله در آن وقت لبخندی از رضایت حضرت ابوتراب، نثار ما می شود، اما علی زمان ما همان صوت علوی را دارد و همان چهرۀ مبارک و نگاه زیبای حیات بخش را. و کسانی که ایشان را زیارت کرده اند اوصافی را از چشمان نازنین آقا و نگاه پر حرفشان بیان کرده اند که آدم را بدجور هوسی می کند تا قبل از مرگ هر چند برای نیم ثانیه، نگاهش به نگاه آقا گره بخورد و خب لبخند رضایتی هم ضمیمۀ آن نگاه شود به جایی بر می خورد؟ اگر بگویی لایق نیستی و ظرفیت نداری و از این حرف ها، می گویم اولا برو این را با کسی بگو که تو را نشناسد و دوما! جنابعالی چه کار به سابقه و رفتار و طرفیت ما داری. ما که می دانیم این کار حوالتی نه علم وعملی است، پس لطفا حواله. زود! ممنون! اگر غصۀ قضایای بعدی را می خوری که فرموده اند هرچه که مستت کند حرام، عرض می شود پشتت به من قرص باشه! و غم این را هم نخور خدا جان!
اللهم ارنی الطلعة الرشیدة... و اکحل ناظری بنظرة منی الیه... و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۵ ، ۱۴:۵۸
... نجفی

شبهای قدر آمد وآقا نیامدی
                زیباترین ستاره دنیا نیامدی
                             مثل یتیم کوفه خرابه نشین شدم
                                            صاحب عزای مجلس مولا نیامدی:(

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۵ ، ۱۷:۲۷
... نجفی

خطبۀ امام حسن مجتبی علیه السلام پس از شهادت امام الانبیاء سوی خاتمهم، حضرت  ابوالحسن امیرالمؤمنین علی مرتضی علیه السلام:
الحاکم‌ فی «المستدرَک‌»: حسن بن علی[علیهما السلام] هنگامی که علی[علیه السلام] به قتل[=شهادت] رسید برای مردم خطبه خواند. ستایش الهی را به جای آورد و بر وی ثنا نموده و سپس گفت[فرمود]:
لَقَدْ قُبِضَ فِی‌ هَذِهِ اللَیْلَةِ رَجُلٌ لَا یَسْبِقُهُ الاوَّلُونَ بِعَمَلٍ، وَ لَا یُدْرِکُهُ الاخِرُونَ.

وَ قَدْ کَانَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ یُعْطِیهِ رَایَتَهُ، فَیُقَاتِلُ وَ جِبْرِیلُ عَنْ یَمِینِهِ وَ مِیکَآئِیلُ عَنْ یَسَارِهِ، فَمَا یَرْجِعُ حَتَّی‌ یَفْتَحُ اللَهُ عَلَیْهِ.وَ مَا تَرَکَ عَلَی‌ أَهْلِ الارْضِ صَفْرَآءَ وَ لَا بَیْضَآءَ إلَّا سَبْعَ مِئَةِ دِرْهَـمٍ فَضُلَتْ مِنْ عَطَایَاهُ أَرَادَ أَنْ یَبْتَاعَ بِهَا خَادِمًا لاِ هْلِهِ.
ثُمَّ قَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ! مَنْ عَرَفَنِی‌ فَقَدْ عَرَفَنِی‌؛ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی‌ فَأَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ، وَ أَنَا ابْنُ النَّبِیِّ، وَ أَنَا ابْنُ الْوَصِیِّ، وَ أَنَا ابْنُ الْبَشِیرِ، وَ أَنَا ابْنُ النَّذِیرِ، وَ أَنَا ابْنُ الدَّاعِی‌ إلَی‌ اللَهِ بِإذْنِهِ، وَ أَنَا ابْنُ السِّرَاجِ الْمُنِیرِ، وَ أَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ الَّذِی‌ کَانَ جِبْرِیلُ یَنْزِلُ إلَیْنَا وَ یَصْعَدُ مِنْ عِنْدِنَا، وَ أَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ الَّذِی‌ أَذْهَبَ اللَهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیرًا، وَ أَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ الَّذِی‌ افْتَرَضَ اللَهُ مَوَدَّتَهُمْ عَلَی‌ کُلِّ مُسْلِمٍ فَقَالَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی‌ لِنَبِیِّهِ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: قُـل‌ لَا ͠ أَسْـئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی‌ الْقُرْبَی‌' وَ مَن‌ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ و فِیهَا حُسْنًا؛ فَاقْتِرَافُ الْحَسَنَةِ مَوَدَّتُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینکه امام حسن نازنین در این خطبۀ حماسی فرموده اند حضرت علی(ع) مردی است که نه گذشتگان بر او سبقت گرفتند و نه بعدی ها به وی رسیدند، از اعتقادات شیعه است. از نگاه ما، امام علی از تمام آفریده های الهی اعم از انس و جن و در میان انسان ها از پیامبران و غیر پیامبران برتر است. به جز برادر مکرم ایشان حضرت محمد مصطفای علی دوست، که خب حکایت مبارک ایشان فرق می کند و هر چند اتحاد نفسانی بین این دو نور مبارک برقرار است، ولی صادر نخست و مخلوق اول حضرت حق، کسی جز محمد مصطفی(علیه و آله صلوات الله) نیست. مقام حضرت علی(ع) از همۀ پیغمبران اولوالعزم هم برتر و والاتر است. از سوی دیگر مقام حضرت علی(ع) بر اساس برخی احادیث، از بقیۀ امامان ما برتر است و از جهاتی، مقام همۀ امامان، مساوی هم است. اما در این شکی نیست که همۀ امامان شیعه از همۀ پیغمبران الهی، اولوالعزم و غیر اولوالعزم، برتر است و چه نعمتی بی نظیری که ما در زمان دین اسلام متولد شده و پیرو- ظاهری یا واقعی- امامان هدایت و نور و صفا هستیم.



مثل دیروزی بود که برخی از مردم و بزرگان درب خانۀ امام علی(ع) جمع شده بودند و امام حسن عزیز همه را امر به رفتن کردند که حال آقا خوب نیست:((( صعصعه نرفت. امام حسن باز تشریف آوردند و دیدند صعصعه مانده. امر به رفتن کرد. صعصعه آدم با معرفتی بود. اصلا مناسبات صعصعه که از شیعیان خالص بود با امام علی، خیلی بصیرت آموز و فراوان است. سلام خدا بر او باد. صعصعه امر مکرر امام حسن عزیز را شنید و می دانست که این امر، واجب الاطاعه است ولی پای رفتن نداشت. به امام فرمود به خدا زانویم حرکت نمی کند.... بعد قضایایی هست و به دیدار حضرت علی(ع)، شیر خدا که الآن در بستر است، می رود. از نکات علمی آن دیدار، حکایت برتر بودن مقام حضرت علی(ع) بر پیغمبران سابق مطرح می شود که حدیثش مفصل است و مشهور. او در تشییع جنازۀ مظلومانه و زهراوار حضرت علی علیه السلام هم حاضر بود و بس بی تاب. در یک قسمت از ماجرا، صعصعه دستی بر قلبش نهاد و با دست دیگر یک مشت خاک از قبر مطهر گرفت و بر سرش پاشید. از آن واقعه 1397 سال، یعنی تقریبا 14 قرن، است می گذرد و هنوز خاکی که از شهادت حضرت ابوتراب(ع) بر سر شیعه شده بر سرمان باقی است و بعدا با شهادت بقیۀ ائمه به ویژه امام حسین و نیز غیبت امام مهدی، خاک بر سری ما بیشتر شد که کمتر نشد:(( خدایا به حق فرق شکافتۀ مولا علی مرتضی، به دوران خاک بر سری ما خاتمه بده.
۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۵ ، ۱۷:۱۸
... نجفی

غیبت و استتار و سفر، خاصیت های دارد؛ از جمله اینکه معمولا میل و محبت را افزایش داده، دلتنگی را افزون کرده و اشک ریزی منتظران آن غایب سفر کرده را در ازدیاد می نهد. بسیاری از نادیده ها چون با تداعیات ذهنی همراه است و انسان به سبب کمال گرایی اش، تصورهایش را معمولا خوب می سازد، وقتی آن نادیده ها را می بیند اغلب به زیبایی ساخته های ذهنی و تصورات نیستند. بر عکس امام زمان عزیز ما که هر گونه تصورش بنماییم باز زیبایی و کمالات حضرت فراتر از آن است. شب قدر و اسم اعظم و حضرت خضر و برخی امور دیگر از نمادهای اسلامی ما هستند که همین غیبت و ناشناختگی شان باعث دید مثبت بدانها شده است. چنانکه شیخ بهایی می فرماید:

چون شب قدر از همه مستور شد/لاجرم، از پای تا سر نور شد
اسم اعظم، چون که کس نشناسدش/سروری بر کل اسما باشدش

ای صاحب زمین و زمان.... ای صاحب روزها و شب ها.... و صاحب عصر و صبح و شام.... و ای صاحب حقیقی جان و جسم و روح و همه چیز ما، شب قدر واقعی شما هستید و اسم اعظم شما هستید و صاحب و ولی امر ما شمایید و حضرت علی شما هستید و.... پیشاپیش سالروز شهادت جد محترم و مظلوم تان را تسلیت عرض می کنیم. جان ما قربان تپش های قلب محزون و فدای اشک های جاری شما. شیعۀ خوبی برایتان نبوده ایم ولی هل یرجع العبد الآبق الا الی مولاه؟ التماس دعای فجیع داریم. خیلی ممنون.
گر چه باشد لیلة القدر آن خط مشکین مرا/صبح رخسار ترا شام غریبان گشته است!
صلوات الله علیک و عجل الله تعالی فرجک الشریف و المبارک.


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۹:۱۳
... نجفی

کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست/که تر کنم سرانگشت و صفحه بشمارم(مرحوم امیدی رازی تهرانی-قرن نه و ده هجری)

قال رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم):
«فضل علیّ بن أبی طالب على هذه الأمة کفضل شهر رمضان على سائر الشهور.
وفضل علیّ على هذه الأمة کفضل لیلة القدر على سائر اللیالی.
»
                                                             (بحار الأنوار، علامه محمدباقر مجلسی اصفهانی، ج 38، ص14.)

حضرت محمد(ص) فرموده است: برتری علی بن ابی طالب بر این امت[مرحومه و برگزیده]، مانند برتری ماه رمضان بر سایر ماه ها و برتری شب قدر بر سایر شب هاست.

روا شود همه حاجات خلق در شب قدر/که قدر از چو تو بدری بیافت آن اعزاز (مولوی بلخی خراسانی)

فضایل نامتناهی حضرت علی علیه السلام در ماه مبارک و در غیر ماه مبارک رمضان حیرت زاست و بی نظیر. در شب هفدهم. یا در همین روز بیستم که در خانۀ خدا شیوۀ بت شکنی واقعی را به شیعۀ بزرگوارش حضرت ابراهیم خلیل، یاد داد. خدایا دست کم شیعۀ شناسنامه ای و اجباری که هستم. نه که چیز جدیدی نخواهم. همین که پیرو اسمی حضرت علی هستیم، شیعۀ اسمی و پیرو ظاهری این امام علی عزیز که «خیبر شکن و صف شکن و بت شکن است» از سرمان هم زیاد است. ولی رحمت و کرم و بخشش تو که حد و نهایت ندارد. چه می شود که در تقدیرات امسال، اگر قرار بر ظهور امام زمان غریب مان است، که دیگر هیچ نمی خواهیم. اما اگر خدای ناکرده و زبانم لال، باز هم قرار نیست امسال متصل به عصر ظهور باشد:((( لااقل پس از رفع مشکلات داخلی و خارجی مردم، یک لگد محکم به من و هر کس مثل من است بزن، بلکه کمی رشد کنیم و جلوتر برویم و از این شیعۀ اسمی جلوتر رفته؛ شاید توانستیم نیم سانت از چاله چوله های جادۀ ظهور را صاف کنیم و ما ذلک علیک بعسیر یا عزیز.




۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۸:۵۲
... نجفی






۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۹:۱۵
... نجفی
گمان مبر که به پایان رسید کار مغان/هزار بادۀ ناخورده در رگ تاک است
السلام علیک یا أبا الحسن
کنتَ أول القوم إسلاماً وأخلصهم إیماناً ، وأشدهم یقیناً

فضایل، حالات و مقامات امامان گرامی شیعه از بس فراوان است که به حصر و شمارش در نمی آید. ولی در عین حال این عدم حصر، دلیل ترک پرداختن به ذکر این مطالب و انتشار آنها نیست.
در میان بزرگان اسلام و شاید بزرگان تمام ادیان بیشترین کتاب احتمالا در مورد امام علی(ع) نوشته شده است. کتابخانه ای تخصصی دربارۀ امیرالمؤمنین(ع) در مشهد مقدس وجود دارد که اگر درست در خاطرم باشد از مدیرش خوانده ام که گفته بود حدود صد هزار جلد کتاب پیرامون امام علی(ع) نوشته شده است. یعنی اینکه کتاب و تحقیق زیاد نوشته شده ولی هنوز جای کار وجود دارد. بسیار زیاد. فایدۀ تحقیق در زمینۀ فضایل عترت مطهر، قبل از هر چیز به خود ما بر می گردد، حتی در موازی ترین و رایج ترین موضوعات.
راه های محرم شدن با انوار طاهره، متعدد است. یکی از راه های محرم گشتن، افزایش دانسته ها حتی از ظواهر زندگی نورانی آن انوار پاک است و انسان هر چه بیشتر بداند محرم تر شده و هیچ چیزی در این دنیا و در دنیای دیگر، به اندازۀ محرم شدن با حضرات به درد نمی خورد.
برویم سر اصل مطلب.
کدام یک از همسایگان و دوستان حاضر است هفته ای یک ساعت(بیشتر هم شد، شد) وقت بگذارد تا تحقیقی در زمینۀ «امام علی و حضرت خضر» انجام دهیم. گرفتاری های زندگی همه مان بسیار است و قبول دارم که می شود این کار را کسان دیگری هم انجام دهند. اما به نظرم برنامه ریزی می تواند طوری بشود که هفته ای یک ساعت وقت بگذاریم-طبق برنامه ای که تدوین می شود- و مثلا اگر ده نفر باشیم و شش ماه وقت بگذاریم، 250 ساعت کاری، رزق طرح، خواهد شد و سپس سه ماه هم صرف ویرایش و ساختار محتوا شود، در نتیجه تحقیقی در حد خود- ان شاء الله -مفید انجام شده و می توان به صورت کتاب الکترونیکی یا کاغذی به جامعۀ نشر اهدا شود.(در صورت صرف وقت بیشتر، حتی ممکن است طرح را از ابتدا تا انتها در طی سه ماه برای ارشاد بفرستیم. حجم پیشنهادی به نظر من 110 صفحه یا مضربی از آن می تواند باشد. به نیت عدد مبارک ابجدی 110 معادل نام عزیز و زیبای علی.)
در نظرم این افراد محترم را می نویسم. هر کدام قبول کردند خدایشان خیر دهد و زیارت نجف اشرف روزی شان شود، هر کدام هم که نه، خیر و زیارت نثارشان، و ارادتمندشان خواهیم بود و ان شاء الله از دعایشان بهره مند. بزرگواران ارجمندی که مد نظرم هستند:
آب گینه، صنوبری، نایب، تبارک، کوثر، میثم، سوران،
خودم هم کفش واکس زن داستان.
آغاز: امروز حزین
پایان: یک روز شاد ان شاء الله.
ثواب محتمل: هدیه به روح مبارک مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی علیه السلام.
عقاب محتمل!: به روح پلید ابن ملجم و سایر دست اندرکاران شهادت حضرت علی(ع) از قبلی ها گرفته تا بعدی ها.
مالکیت معنوی: برای تمامی شرکت کننده ها.
مالکیت مادی: اگر چیزی در کار بود، بسته به نظر اعضا، مصرف می شود.
پیشنهادهای همه جوره تان از اصل منتفی شدن طرح، تعویض آن و تعداد اعضا گرفته تا هدیۀ طرح، کیفیت کار، شیوۀ پیشبرد برنامه ها و... را به جان و دل خریداریم.
یا علی مدد
۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۸:۳۷
... نجفی
۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۸:۲۹
... نجفی

امشب از فرق علی، کعبه پلی زد به بهشت

چه مراعات نظیری است: علی، کعبه، بهشت.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۵ ، ۰۵:۰۱
... نجفی

لئاندر هر شب دل به دریا می زد و در تاریکی شب شنا می کرد. به سویی که چراغی می درخشید. هرو هر شب با روشن کردن چراغی، لئاندر را راهنمایی می کرد. تا با نور آن راهش را بیابد و به ساحل برسد. تحمل رنج سختی و شنا در آب سرد به وصال می ارزید.

یک شب طوفانی آمد و چراغ را خاموش کرد. هرو نتوانست چراغ را روشن کند. لئاندر در میان دریا سرگردان بود و هیچ راه نجاتی نیافت. در فکرش چه گذشت؟ هرو به خواب رفته؟ فراموشش شده؟ یا اتفاق دیگری افتاده؟ توان لئاندر تمام می شود و صبح روز بعد جنازه اش را کنار ساحل پیدا می کنند. هرو هم خودش را به او ملحق می کند و این یعنی نه فراموشش شده و نه به خواب رفته.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
درست یا نادرست! با اختیار یا بی اختیار! مرا بسته ای به چراغ هدایت ازلی ات.
و من
اگر چه هم فراموش کردم و هم به خواب رفتم....
ولی...
الاحسان بالاتمام ای عشق ابد

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۶:۰۷
... نجفی

آخرین مسافر هم پیاده می شود و فقط من مانده ام که من هم در انتهای این خیابان که سیصد چهارصد متر مانده پیاده می شوم. راننده که میانسال است، شاید دیده موقعیتش مناسب است -با لحنی که نمی دانم جدی است یا از سر شکم سیری و شوخی- می گوید: حاج آقا! چیزی می خوام که یه شبه کار دویست سال رو بکنه؟ چیه؟

در دلم می گویم اگر هم این گونه چیزی باشد به کاهدان زده ای. با خنده می گویم اگه چیزی به ذهن شما رسید به ما بگو ما هم نفعشو ببریم. او هم می خندد و چند لحظه بعد پیاده می شوم.
اما فکر می کنم راهی هست؟ چیست؟ اصلا با عدل خدا جور در می آید یک بنده خدایی از ماه رمضان سال قبل تا حالا زحمت کشیده، هوای گناه ها را داشته، عبادتش رو به راه بوده. دست کم در ماه رجب و شعبان، شستشویی کرده، دست کم تر از اول ماه رمضان، مراقب بوده که چه می کند و چه نمی کند. بعد یکی مثل من و تو که ذهنی هرزه و قلبی ولگرد داریم یک شبه کاری بکنیم که بهرۀ ما مثل آن انسان های مراقب یا بهتر از آنها شود؟ این مگر می شود؟

خب نه.

اما به یاد یکی از اساتید قدیمی ام می افتم که بدین مضمون می فرمود: "بعضی چیزها هست که حکم سیل را دارد. زود پاکسازی می کند و خرت و پرت ها را می برد. دقیق تر بخواهید اشکی گرم با آهی سرد در حال توجه به امام عصر عجل الله فرجه. به ویژه در شبهای ماه قدر. کارسازی و نقش این در تقدیرات انسان با هیچ عملی برابری نمی کند." العهدة علیه.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
2- سفرهای بی بازگشت در قدیم بیشتر از الان بوده، «ظرف اشکی» ظرفی است که زن های قرون سابق وقتی شوهرشان به سفر می رفت، و دلشان تنگ می شد اشک های خود را در آن جمع می کردند تا وقتی شوی بازگشت به وی نشان دهند. فایده های دیگر هم داشت. در یک سایتی(اینجا) یک نمونه ظرف اشکی را دیدم ولی نوشته بود: فروخته شد :(

ــــــــــــــــــــــ

3- فردا روز تاسیس مسجد مقدس جمکران است. تبریک!
ــــــــــــــــــــــــــــــ
4- با اجازه از دکتر عقیق:

 خدایا خودت خوب میدونی این ماه رمضونیه که ما گناه نمیکنیم

این ۲ تا فرشته رو شونه هامونم بیکار نباشن
قربونت بگو یکم مشت مالمون بدن.

مرسی …


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۸:۳۳
... نجفی
یکی از دعواهای(!) همیشگی من و خانمم در مورد برنامه های سیما در ماه رمضان، و به صورت ویژه برنامۀ ماه عسل، است. من چندان اهل تلویزیون نیستم و اخبار جاری جهان را یا بعضا از طریق رادیو یا در تاکسی یا سایت های خبری یا توسط دوستان می شنوم. ولی گاهی برای همراهی با همسر جان، بعضی قسمت های سریال ها را می بینم و عیال زحمت توضیح قسمت های ما قبل را می کشد تا مثلا من کمی بفهمم. اما ماه عسل که چند سال است پخش می شود و مثلا موضوعات عجیب را به نمایش در می آورد عمدتا با این نقد الکی و غیر کارشناسانۀ من روبروست که عیار غم و غصه و مصایبش بالاست و اینکه انسان های گرفتار را عمدتا نشان بدهیم که به صورت خارق العاده نجات یافته اند چه فایده ای دارد؟ هر چیزی حدی دارد. اگر قرار بود روحیه توجه مردم به امواج نجات ماورایی جلب شود خب کتاب فرج بعد الشدۀ قاضی تنوخی را به صورت مجموعه ای تلویزیونی پخش می کردند و می زد روی دست "کلید اسرار" اتراک و " شاید برای شما اتفاق بیفتد" و مانند آنها.
خانم من با اینکه می داند من حالم از این برنامه ها به هم می خورد ولی هر بار از گذشته عبرت نمی گیرد و برای من با شوق و ذوقی کودکانه که در موقع تعریف ماجراهای عجیب برق در چشمانش می پرد، سعی دارد مرا قانع کند که مثلا اینها ارزش وقت صرف کردن دارند. من هم از روی پلیدی و خبیثی طوری تجاهل العارف می کنم و سرتاپا چشم و گوش می شوم که عیال فریب می خورد و گمان می کند که واقعا من این دفعه جذب شده ام. به ویژه اینکه روح خباثت در من گاهی اشتداد یافته و در میان تعریف کردن وی تعابیری چون نه بابا؟ راست میگی؟ جون من؟ الله اکبر؟ مگه میشه؟ مگه داریم؟ راس میگی؟ واقعا؟ عجیبه والله؟ و... را به کار می برم و فریب خوردگی عیال مضاعف می شود. اما بعد که تمام شد نقدهای وارد و ناوارد را از چپ و راست بیان کرده و باغ اپیکور و خیال خوش عیال، نابود می شود و باز هم می بیند که من آدم بشو نیستم و نرود میخ آهنین در سنگ. اما توبه نمی کند و روز بعد باز هم می آید موضوع جدید را تعریف می کند تا شاید نیم درصد امید به خوشحال شدن واقعی من از این برنامه ها باشد. انسان با امید زنده است. خدایا امید هیچ کس، حتی امید این دولت بی تدبیر شیخ حسن، را از بین مبر.
۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۶:۲۷
... نجفی

زنگ ﺯﺩم به دفتر پاسخ گویی مسائل شرعی پرسیدم:
من داشتم تو اشپزخونه راه می رفتم یهو پام لیز خورد و یه لیوان اب و دوتا دُلمه برگ مو و چهارتا زولبیا و یه دوتا خرما رفت تو دهنم و قورت دادم(ناخواسته)
گفتم حاج اقا الان باید چی کار کنم؟
گفت: یه چای هم بخور بهت بچسبه.
قطع کرد.
یعنی فهمیده بود؟!

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۰
... نجفی
  چند ساعت دیگر بهار امسال هم تمام می شود و این فصل مثلا سبز هم به دوران سیاه غیبت تو ملحق می شود امام نازنین غایب و قائم و الآن صائم ما. بهار بی تو بهار نیست، پاییز است و زمستان است و بیابان است و خشکسالی و قحطستان طراوت.
پیرامون وجود عزیزت که آکندۀ گزند مباد گفته اند ای ربیع الانام گل و گلاب:


سرسبز ترین بهار، برگرد/مردیم! ز انتظار، برگرد

***
بهار اگر تو نباشی شبیه پائیز است
***
بهار، بی‌تو به رنگ غروب پاییز است
***
اى کاش که انتظار معنى مى شد/با آمدنت بهار معنى مى شد
***
طلوع مى کند آن آفتاب پنهانى/ زسمت مشرق جغرافیاى عریانى...
 کسى که سبزتر است از هزار بار بهار/کسى، شگفت کسى، آن چنان که مى دانى
***
بهار از پشت چشمان تو ظاهر می‌شود روزی
***
مولای‌ من‌ ای‌ از تبار آب‌ و باران/ روح‌ لطیف‌ سبز هر فصل‌ بهاران‌
***
تو بیا عزیز زهرا که تو سید جهانی/که تو هم بهار مردم که تو هم بهار جانی
***
ای بهار همیشگی بازآ / بی تو عمر بهار کوتاه است
***
ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای؟! / ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای؟
***
و حافظانه:
بهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هر سال/چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست/ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست
مرغ زیرک نزند در چمنش پرده سرای/هر بهاری که به دنباله خزانی دارد
ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر/بازآ که ریخت بی گل رویت بهار عمر


موافقین ۷ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۲۵
... نجفی

حدود 5 سال قبل به کلۀ پوکم زد از همسایگان یا دوستان پیرامون جلوه های ماه رمضانی مولای غایب از نظر و حاضر تر از حاضرمان، پرسش کنم و بعضی از همسایه های گرامی یا رفقای عزیز چیزهایی گفتند.
حضراتی که منت گذاشته و به این وب الکی ما سر می زنند اگر لطف کرده نظرشان را بگویند، در مقابل اسمشان درج می شود و حتما با توجه به درک و معرفت و نوع نگاهتان، بحث به جای خوبی می رسد ان شاء الله.

1- کل ماه! (دوست گرامی، آقا علی حقیقی)

2- دعای افتتاح(رفیق عزیز آقا نایب خودمان)

3-نزول ملائکه و روح بر امام زمان در شبهای قدر(همسایۀ گرامی سرکار خانم آب گینه)

4-

5-

6-

7-

8-

9-

10-

11-

12-

.......

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۰۶:۵۸
... نجفی

لعنت فرستادن بر دشمنان خدا، اصلا درست است یا نه؟ باید مفهومی باشد یا مصداقی و با ذکر نام می شود؟ فایدۀ لعن چیست؟ جایگاه لعن در هندسۀ دین اسلام کجاست؟ آیا لعن به صورت علنی جایز است یا نه؟ فلسفۀ لعن چیست؟ اگر با لعن کردن ما آسیبی به یک مومن برسد آیا ما مسئول آن آسیب و شریک جرم زیان وارده به وی هستیم؟
دو تن از دوستان نسبت به نظر یکی از همسایگان که با سانسور ما همراه بود، اظهار نظر کرده اند. خواستم در این باره بحث کنم. به ویژه با نزدیکی سالگرد کشته شدن عایشه به دست معاویه و قضیۀ لعن و سب یاسر الحبیب-که مثلا یک روحانی شیعی کویتی است- و داستان مباهلۀ آبروبر او، شاید بی مناسبت نبود این مسئله مطرح شود. اما حوصله نوشتن مفصل ندارم و مطلبی را که دقیقا هفتۀ قبل با یکی از مثلا دوستان در واتس آپ در این باره داشتم را اینجا می نویسم:



۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۰۶:۵۲
... نجفی
گروهی دارند در صدها کیلومتر آن طرف از مرزهای ایران، جهاد می کنند و می جنگند و خون پاکشان به زمین ریخته می شود. هیچ شهری در ایران به سان قم شاهد تشییع جنازه شهدای مدافع حرم نیست. علت هم روشن است. افغانستانی ها و پاکستانی ها و هندی های ساکن ایران، در قم زیاد هستند و مزار شهدای مدافع حرم قم نیز عمدتا پذیرای این عزیزان است. یک روز قبل از ماه مبارک سه جوان افغانی شهید تشییع شد و من هم کمی زیر تابوت یکی شان را گرفتم و بر رشادت و جان بر کفی وی و دو هم رزمش مرحبا گفتم و مقدار زیادی هم به ترسویی و بزدلی خودم خندیدم. یکی از همسایه های ما که خودش طلبه است و پسرش هم طلبه بود، هم در همان ایام در سوریه شهید شد و در اوایل ماه مبارک، تشییع جنازه اش بود که من نشد بروم. ولی دخترم دوست داشت برود و با مادرش رفت. وقتی برگشت با ذوق و شوق در تلگرام برای خاله اش پیام صوتی فرستاد که خاله من رفتم تشییع شهید، با مامان، خوش گذشت!
خاله هم در جواب نوشته بود: آخه جوونای ما چرا خودشون رو به کشتن می دن. جوونای خودشون(یعنی عراقی ها و سوری ها) کجان؟ اونجا تجاوز غوغا می کنه.
طبیعتا دختر ما هنوز سواد خواندنش کامل نیست و فقط خودجوش بعضی کلمات را بلد است بخواند و این پیام را نمی توانست بخواند. پس خاله این را برای خواهرش فرستاده بود که مثلا بگوید بیهوده در این مراسم شرکت نکنید!
عیال ما هم یک جواب خیلی تند و تیز در دفاع از شهدای مدافع حرم و ضدیت با تفکر خواهرش نوشته بود. من که خواندم گفتم حرفت منطقی، ولی خیلی تند بود و نباید این طور می نوشتی. بیچاره خاله هه چند روزه جیکش در نمیاد!
همان گونه که برای فلسطین شایعه می سازند که همۀ فلسطینی ها ناصبی اند(در حالیکه سابقۀ تشیع در فلسطین یه سیزده قرن می رسد و همین الان گفته می شود حدود سی درصد جواانان فلسطینی در باطن شیعه اند و به سبب تفکر بستۀ دولت خودگردان، علنی اظهار عقاید نمی کنند) سوریه هم یک منطقۀ مهم منظومۀ شیعی است که برخی شهرهایش از صدر اسلام ماوای شیعه بوده و است. اما بعضی از سر پلیدی یا غفلت دست به شایعه پراکنی می زنند. در همین ایران ما و در عربستان و در مصر و در ترکیه-که بالاخره ام القرای جهان اسلام از این چهار منطقه خارج نیست- تجاوز کم نیست، لذا اگر در سوریه هم تجاوز باشد نه معلول جنگ فعلی است و نه به دفاع نکردن از حرم منسوب به حضرت زینب(سلام الله علیها) و شیعیان آنجا و حتی مظلومان غیر شیعی، ربطی دارد. اللهم ارزقنا البصیرة فی دیننا و دنیانا.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۰۶:۲۱
... نجفی

...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۰۶:۲۰
... نجفی

یک-
در ماه رمضان که ماه داغ دعا و مناجات است، بسیار به کسب توفیقات، آن هم به راحتی و در خوشی و سلامتی، تأکید شده است. با تعبیراتی چون یسر، یسار، عافیت، سلامت و غیره. انسان می تواند توفیقاتی به دست آورد ولی با سختی، می شود راه به مقصد ببرد ولی پس از فراز و نشیب بسیار، می شود ادب بشود ولی به وسیلۀ عقوبت و جلال الهی. اما کسب رزق و روزی و توفیق و ره به مقصد بردن و بار به منزل رساندن و ادب شدن از نوع جمالی و دیدار روی ماه خدا بدون گرفتاری در چاله ها و چاه ها، را جز فوز اکبر نمی توان نامید. خدا هم بر هر دو راه، یعنی فیض رسانی جمالی و جلالی تواناست و عرفای جلالی و جمالی زیادی داشته ایم که پرداختن بدانها و کیفیت حالاتشان خارج از این نوشتۀ الکی است.
دو-
آخر الزمان، دوران عجیب و غریبی است. از جهاتی مدح شده ایم از جهاتی قدح. فساد عالم گیر و بی نظیری که در هیچ دوره از ادوار بشر سابقه نداشته گریبانگیرمان است و از سوی دیگر رویش ها و وجود منابع نور و ایجاد ابزاری برای فراگیری هدایت عام نیز بدون هیچ نمونۀ سابق است و در نوع خود بی نظیر است. دولت نازنین آخر الزمانی امامان ما نیز در پس این دنیای دو رنگ که یک رویش جهنم و روی دیگرش بهشت است، بر سر کار خواهد آمد.
سه-
اینکه ظهور امام زمان علیه السلامی که همواره انیس غم و حلیف حزن و هم پیمان اشک خون آلودی است تا ظهور مبارکشان روی دهد و هم بشر به زندگی واقعی برسد و هم انتقام از بدکیشان تمام طول تاریخ گرفته شود، می تواند هم به صورت بسیار پیچیده و هزار مجهولی و با وضع بغرنج و مصداق واقعی فرج بعد الشدة، تحقق یابد و هم آن بهشت زمینی موعود می تواند خیلی دراماتیک و سهل و ساده و جمالی و دل شاد کن و باورنکردنی و جهان سومی باشد. اما خدایا به خدایی خودت قسم تو بر هر دو طریقش توانایی، و این نوع دوم به گمان بنده بسیار خوشمزه تر و لذیذتر است. اصلا اگر به لای قبای مبارکت بر نخورد، می گویم معمولا وقتی سختی از حد بگذرد خواه ناخواه فرج و گشایش سر و کله اش پیدا می شود، از این رو مزۀ همان فرض جهان سومی بیشتر است و تحقق گزینۀ شمارۀ یک، که هنری نیست رفیق بی رفیقان.
دولت آن است که بی خون دل آید به کنار/ور نه با سعی و عمل، باغ جنان این همه نیست:(((
چهار-
اللهم سهّل مخرجه... و افتح له فتحاً یسیراً 

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۱۵
... نجفی

«مهدی بیا که جهان در انتظار توست!»

این را با خط خیلی خوشی در شیشۀ پشتی ماشینش نوشته است. قاعدتا از این ماشین های چند صد میلیونی است. من چیز دیگری درباره اش نمی دانم. کلا ماشین شناسی ام ضعیف است و اگر نخندید می گویم تا همین چند سال قبل حتی پراید را با پژو قاطی می کردم. اگر پدرم وانت(و یک ماشین دیگر) نداشت حتی در شناخت اینها هم به اشتباه می افتادم. این ماشین هم از همین ماشین های گران است. چند صد میلیونی ها. دیگر نمی دانم اسمش چیست. قیمتش به میلیارد می رسد یا نه؟ صاحبش قمی است یا زائر است؟ قطعات یدکی اش در بازار ایران پیدا می شود یا نه؟ نمی دانم. فقط آن را در یکی از خیابان های قم دیدم.

بعد کمی با خودم فکر کردم. این آدم نه حالا بیاید از این پرایدهای در پیتی و پر هوادار(البته هواداری از سر اجبار) بخرد، اما می تواند یک ماشین شصت هفتاد میلیونی بخرد و زندگی اش هم بچرخد و لابد از رانندگی هم لذت ببرد. دیگر چه نیازی است که صدها میلیون پول زبان بسته را فدای این لگن!!! کند.

با بقیۀ پولش نه برای غریبه ها، که برای اقوامش که درمانده و گرفتارند قدم خیری بر دارد. بعدش ذهنم می رود به سوی اینکه واقعا این شعار با این ماشین می آید؟

انسان ها در زندگی دارای دردهای بسیار هستند و گویا! آیۀ قرآن است که انسان در رنج آفریده شده است. شاید کسی بگوید اتفاقا این دست افراد هم باید شعار مهدی بیا، مهدی بیا، را سر بدهند تا مشخص شود حتی این افراد هم از زندگی به رنگ فعلی کلافه بوده و اینها هم منتظر! آمدن آقا هستند.

من از این زاویه نمی نگرم. این را می دانم که خدا می تواند بدون توجه به رفتار و کردار ما در یک روز تمام مقدمات ظهور را فراهم سازد. اما بالاخره از باب سبب و مسببی هم که شده باید ما بجنبیم و در رفتار و کردار و گفتار خود اندکی مهدوی شویم تا آقا بیاید. وقتی وسیلۀ نقلیۀ من، مظهر اسراف است و شاید با ملحقاتی چون مال حرام و چشم و هم چشمی و... هم قاطی است، اینکه در پشت ماشینم شعری از گوگوش را بنویسم شاید بهتر باشد تا اینکه شعاری را بدهم که در عمل بر خلافش رفتار می کنم. یزیدی رفتار کردن و شعار حسینی سر دادن ظاهرا هووی هم اند!
جای بحث بیشتری دارد. می گذرم. اهل فن مثل همین کوثر خودی باید بحث کنند نه ابجد خوان بی سوادی چون من.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۰۵:۵۳
... نجفی

1- عن أبی الحسن الأول ( علیه السلام ) قال قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله وسلم : « إنّ اللّه اختار من النساء اربعاً : مریم و آسیة وخدیجة وفاطمة »/ الخصال للصدوق : ج ١ ، ص ٩٦ ، البحار للمجلسی : ج ١٦ ، ص ٢.

امام کاظم(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل می کند که حضرت فرموده است: خداوند از میان زنان، چهار زن را برگزید: مریم، آسیه، خدیجه و حضرت فاطمۀ زهرا(علیها و علیهن السلام).

2- عن عائشة قالت : ما غِرتُ على امرأة ما غِرتُ على خدیجة ، ولقد هَلَکتْ قبل أن یتزوجنی بثلاث سنین... / صحیح مسلم : ج ٧ ، ص ١٣٤

عایشه-علیها ما علیها- می گوید: غیرتی نشدم بر هیچ زنی مانند غیرتم بر خدیجه، وی سه سال قبل از اینکه او[حضرت محمد] مرا به همسری برگزیند، هلاک شد!!!
http://www.sibtayn.com/fa/media/com_hwdmediashare/files/df/78/33/6eaf4594687b575fa9e6ca48549a20b2.jpg

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

الف) برای شرح اوج او چه گویم بهتر از اینکه / پیمبر همسر او باشد و زهراست فرزندش.(حضرت مولی الموالی امیرالمؤمنین علی علیه السلام هم داماد عزیزشه)
ب) بحث از «مفاضله» و رتبه شناسی اهل بیت(ع)، خیلی جالب نیست، ولی عند التحقیق مقام حضرت زینب کبری و حضرت معصومه از مقام حضرت مریم و حضرت آسیه و حضرت خدیجۀ کبری، بالاتره و البته مقام حضرت خدیجۀ نازنین هم خیلی بالاتر از مقام حضرت مریم و آسیه.
ج) خدایا شفاعت مادر نازنین حضرت زهرا رو روزی همۀ ما شیعه ها کن و عجل فی فرج ولده المطهر المبارک الزکی، حجة بن الحسن المهدی...
د) ادبت رو برم عایشۀ با ادب. به امید رجعت.

۱۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۳۰
... نجفی