مو که پایم نبی کایم ته وینم
بشم آنـان بوینم کـه ته وینند
دروغ.
مو که پایم نبی کایم ته وینم
بشم آنـان بوینم کـه ته وینند
دروغ.
بدنویسی چنان از اهمیت برخوردار است که هر تحصیلکردهای باید کم و بیش با
آن آشنایی داشته باشد. بسیاری از افراد ممکن است درواقع بد بنویسند، اما
قواعد آن را تنها شنیده باشند. به همین دلیل، این خطر وجود دارد که... زمانی چشم بگشایی و دریابی که بدنویسان جملگی تو را از جرگهی خود بیرون
راندهاند. جرمها همیشه ناشی از غفلتهاست. مبادا آنچه را پیشینیانت به
"دو گندم" فروختند به "جوی" بفروشی. لذت بدنویسی را با زحمت خوبنویسی
معامله مکن که در این داد و ستد، تنها یک تن سود خواهد برد: دشمن تو،
خواننده.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفت که: سرمست نهای
رو که از این دست نهای
حضرت آیت الله خامنه ای(دام ظله العالی):
«من از امام بزرگوار (رضوان الله علیه) سؤال
کردم، گفتم در میان این دعاهایی که از ائمّه علیهمالسّلام رسیده است، شما
به کدام دعا بیشتر علاقهمندید و دلبستهاید؟ فرمودند به دعای کمیل و
مناجات شعبانیّه؛»/ بیانات، 22 خرداد 1392.
ــــــــــــــــ
آیت الله جوادی آملی(حفظه الله ان شاء الله):
«تنها تکیه گاه امام[خمینی]، خدا بود... دلیل اصرار ایشان بر مناجات شعبانیه، این است که مناجات شعبانیه، مناجات عارفانه است:
اول ندا است. بعد نجوا. بعد خاموشی[از سوی انسان].
بعد ندای حق است، بعد نجوای حق است، که او مناجی است و انسان، مستمع نجوای اوست. تا بخشی، از راه منادات تعبیر می کند. بعد مناجات تعبیر می کند. بعد مناجی بشری، بعد مناجی الهی.
حدیث اندیشه، عبدالله نصری، ج2، ص 64 و 65. مصاحبه با آیت الله جوادی.
و هی مناجاة عزیزة علی اهلها یحبونها، و یستانسون بشعبان لأجلها بل ینظرون و
یشتاقون لمجیء شعبان و فیهـ[ـا] علوم جمة فی کیفیة معاملة العبید مع الله
جل جلاله و استدلالات لطیفة تلیق بمقام العبودیة... و دلالات صریحة واضحة
فی معنی لقاء الله و قربه و النظر الیه... و بالجملة هذه المناجاة من مهمات
اعمال هذا الشهر، بل للسالک ان لا یترک بعض فقراته فی تمام السنة...
المراقبات، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، چاپ نهاوندی، ص 67.
و این مناجات شعبانیه، مناجاتی ارزنده نزد اهلش است که آن را دوست دارند و به خاطر همان با ماه شعبان انس دارند. بلکه (به خاطر همین مناجات)، منتظر و مشتاق آمدن شعبان اند و در این مناجات، علوم فراوانی پیرامون چگونگی رفتار بنده با خداوند(جل جلاله) است، و استدلال های لطیف مناسب حال عبودیت در آن است... و دلالت هایی رک و روشن آن در معنای دیدار با خدا و قرب وی و نگاه افکندن به وی است... و خلاصه اینکه این مناجات، از امور مهم سالک در این ماه است و بلکه او را می سزد که در تمام طول سال، بعضی عبارت های این دعا(مثل: الهی هب لی کمال الانقطاع الیک) را ترک نکند.
از سایتfarsi.khamenei.ir
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- ماه شعبان... ماه عبادت، ماه توسّل، ماه مناجات؛ وَ اسمَع دُعائی اِذا دَعَوتُک، وَ اسمَع نِدائی اِذا نادَیتُک؛ فصل مناجات با خدای متعال، فصل مرتبط کردن این دلهای پاکْ با معدن عظمت، با معدن نور؛ این را قدر باید دانست. این مناجات شعبانیّه یک تحفهای است که در اختیار ما قرار داده شده است. خب ما دعا خیلی داریم، همهی این دعاها هم پر از مضامین عالی است، امّا بعضی یک برجستگی خاصّی دارند. من از امام بزرگوار (رضوان الله علیه) سؤال کردم، گفتم در میان این دعاهایی که از ائمّه علیهمالسّلام رسیده است، شما به کدام دعا بیشتر علاقهمندید و دلبستهاید؟ فرمودند به دعای کمیل و مناجات شعبانیّه؛ به این دو دعا. امام یک دلِ متوجّه به خدا بود، اهل توسّل بود، اهل تضرّع بود، اهل خشوع بود، اهل اتّصال با مبدأ بود؛ وسیلهی بهتر در چشم او، این دو دعا بود: دعای کمیل، مناجات شعبانیّه. وقتی انسان مراجعه میکند به این دو دعا، دقّت میکند، میبیند چقدر هم شبیه همند این دو دعا؛ شباهتهای زیادی به هم دارند؛ مناجات انسان خاشع، مناجات انسان متوکّل به خدا؛ کَاَنّی بِنَفسی واقِفَةٌ بَینَ یَدَیک، وَ قَد اَظَلها حُسنُ تَوَکُّلی عَلَیک، فَقُلتَ ما اَنتَ اَهلُه، وَ تَغَمَّدتَنی بِعَفوِک؛ امید، امید به مغفرت الهی، به رحمت الهی، به توجّه الهی، بلندهمّتىِ در درخواست از پروردگار؛ اِلهی هَب لی کَمالَ الانقِطاعِ اِلَیک، و اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها اِلَیک.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم۱۳۹۲/۰۳/۲۲
ــــــــــــــــــــــــــــــ
2- ماه شعبان... دالان و دهلیز ماه رمضان است. ماه رمضان تالار ضیافت الهی است؛ یک تالار عظیم که اگر کسی وارد آن تالار شد و به خود فرصت داد و همت کرد که از آنچه در آنجا خدای متعال آماده کرده، به خودش بهرهیی برساند، بهرهی فراوانی خواهد برد که آن بهره در ماه شوال و ماههای دیگرِ سال نیست؛ فقط مخصوص ماه رمضان است... برای اینکه این آمادگی در من و شما پیدا شود، این ماه رجب و شعبان را قرار دادهاند؛ رجب یکجور، شعبان یکجور دیگر. رجب، بیشتر ماه نماز است؛ شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است؛ این مناجات شعبانیه را ببینید. من یک وقتی از امام (رضواناللهعلیه) پرسیدم در این دعاهای مأثوری که وجود دارد، شما کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان میآید و دوست دارید. فرمودند: دعای کمیل و مناجات شعبانیه. اتفاقاً هر دو دعا هم مال ماه شعبان است؛ دعای کمیل که میدانید اصلاً ورود اصلیاش مال شب نیمهی شعبان است، مناجات شعبانیه هم که از ائمه نقل شده، متعلق به ماه شعبان است. لحن این دو دعا به هم نزدیک است؛ هر دو عاشقانه است. در مناجات شعبانیه: «و ان ادخلتنی النّار اعملت اهلها انّی احبّک»؛ جهنم هم که من را ببری، فریاد میکشم تو را دوست دارم. و در دعای کمیل: «لان ترکتنی ناطقا لاضجّن الیک بین اهلها ضجیج الاملین و لاصرخنّ الیک صراخ المستصرخین و لابکینّ بکاء الفاقدین»؛ اگر به من در جهنم اجازه بدهی و نطق را از من نگیری، فریاد میکشم؛ فریادِ امیدواران، فریادِ دلدادگان و فریادِ دلباختگان را..
باید با اینها مأنوس بشویم و قدری دلمان را نرم کنیم. این دل چیز عجیبی است؛ گاهی اوقات به وسیلهیی که انسان را به اوج آسمانها و اوج معنویت میبرد، تبدیل میشود؛ گاهی هم بعکس،
بیانات در دیدار وزیر و مدیران وزارت اطلاعات۱۳۸۳/۰۷/۱۳
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیانات در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی رحمهالله۱۳۹۴/۰۳/۱۴
ــــــــــــــــــ
4- من و شما اگر بخواهیم با خدای متعال حرف بزنیم و یک مطالبهای داشته باشیم، یک چیزی را از خدا درخواست کنیم، حقیقتاً درست بلد نیستیم. این دعاها با بلیغترین زبان، یاد میدهند به ما که از خدای متعال چه بخواهیم و با خدا چهجوری حرف بزنیم. همین مناجات شریف شعبانیه، فِقراتی که از اوّل تا آخر [این] دعا هست، هرکدام از اینها یک دریایی از معرفت است. علاوهی بر این به ما یاد میدهد که چطور با خدا حرف بزنیم و از خدا چه بخواهیم. اِلهی هَب لی قَلبًا یدنیهِ مِنک شَوقُهُ وَ لِسانًا یرفَعُ اِلَیک صِدقُهُ وَ نَظَرًا یقَرِّبُهُ مِنک حَقُّه. ببینید، سه نقطهی کلیدی اساسی در یک فقرهی کوتاه دعا؛
بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی۱۳۹۴/۰۳/۰۶
ـــــــــــــــــ
5- اسلام علم را با ایمان، با کتاب و سنت، با تهذیب اخلاقی، با اخلاق و معنویت میخواهد. چقدر من از این جملهی مناجات شریف شعبانیه که این دختر خانم در سخنرانیشان خواندند، لذت بردم: «الهی هب لی قلبا یدنیه منک شوقه و لسانا یرفع الیک ذکره» یا «صدقه و نظرا یقرّبه منک حقّه»؛ خدایا دلی به من بده که شوق و عشق، آن را به تو نزدیک کند. عالم مسلمان این را میخواهد؛ نزدیکی به خدا، معنویت، اخلاص، صفا. و این است که آن وقت این علم، این ذخیرهی عظیم، این حربهی بزرگ در خدمت دفاع از انسانیت به کار می افتد؛ در خدمت امنیت انسانها، عدالت بین انسانها، صلح و صفای انسانها و جوامع بشری به کار می افتد.
بیانات در دیدار نخبگان جوان۱۳۸۶/۰۶/۱۲
ــــــــــــــــ
6- اولیای خدا و ائمّه هدی علیهمالسّلام - آنطور که در روایت آمده است - بر مناجات شعبانیّه مواظبت میکردند. من یکبار از امام بزرگوار پرسیدم: در بین دعاها به کدامیک بیشتر علاقه دارید؟ ایشان اسم دو دعا را بردند: یکی مناجات شعبانیّه، دیگری هم دعای کمیل. این دو دعا مضامین فوقالعادهای دارند. این دعاها فقط برای خواندن نیست؛ یعنی فقط برای این نیست که انسان موجی در فضا ایجاد کند و این کلمات را بر زبان جاری نماید - این خیلی سطحی و خیلی کم است - این مفاهیم را باید با دل آشنا کرد؛ باید دل را وارد این حریم نمود. این معانی بلند و مضامین برجسته با این الفاظ زیبا، برای این است که در دل انسان جایگزین شود.
«الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک»؛ پروردگارا! به طور کامل مرا به خودت متّصل و پیوسته کن؛ مرا وابسته حریم عزّ و شأن خود قرار بده؛ چشم دل مرا نورانی و بینا کن؛ آنچنان که بتواند به تو نظر کند: «حتّی تخرق ابصار القلوب حجب النّور»؛ نگاه من بتواند همهی حجابها - حتّی حجابهای نورانی - را بشکافد و از آنها عبور کند و به تو برسد؛ تو را ببیند و تو را بخواهد. بعضی حجابها ظلمانی است. حجابهایی که ما گرفتار و اسیرش هستیم و در آنها دست و پا میزنیم - حجاب نام، حجاب نان، حجاب حسادتها، حجاب منیّتها - حجابهای ظلمانی و حیوانی است؛ اما کسانی که خود را از این حجابها خالص میکنند، باز حجابهای دیگری هم سر راهشان وجود دارد که حجابهای نورانی است. ببینید گذر از این حجابها چقدر برای انسان، بالا و والاست!.
یک ملت اگر با این مفاهیم آشنا شد و دل خود را در این فضا وارد کرد و حرکت خود را با این میزان تنظیم نمود، پیش خواهد رفت و کوهها را در مقابل خود ناچیز خواهد دید.
بیانات در دیدار جمعی از پاسداران۱۳۸۱/۰۷/۱۷
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
7- من یک وقت از امام راحل بزرگوارمان پرسیدم: در بین دعاهایی که هست، شما کدام دعا را بیشتر از همه میپسندید و بزرگ میشمارید؟ ایشان تأملی کردند و گفتند: دو دعا؛ یکی دعای کمیل، یکی هم مناجات شعبانیّه. احتمالاً مناجات شعبانیه هم از امیرالمؤمنین است؛ چون در روایت دارد که همهی ائمّه مناجات شعبانیّه را میخواندند. من حدس قوی میزنم که آن هم از امیرالمؤمنین باشد. کلمات و مضامینش هم شبیه به همین کلمات و مضامین دعای کمیل است.
بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران۱۳۷۵/۱۱/۱۲
ــــــــــــــــ
8- دعاهای خیلی خوبی از طرق شیعه و از اهل بیت روایت شده که واقعاً عالیةالمضامین است و خیلی فوقالعاده میباشد. من واقعاً به این دعاهایی که در صحاح و در کتب مختلف، روایت شده، نگاه کردهام؛ هیچ وقت به این علوّ مضمون در هیچ جا ندیدم، مثل همین مناجات شعبانیهیی که الان در این ایام مستحب است خوانده بشود، یا مثل همین دعای شجرةالنّبوة: «اللّهم صلّعلی محمّد و ال محمّد شجرة النّبوة و موضع الرّسالة...». دعاهای خیلی عجیبی است. دلم میخواست که در این سفر فرصت میشد و این دعاها را میخواندید. من یادم رفت به آقایان این سفارش را بکنم، نمیدانم چنین کاری کردند یا نه. البته، دعای کمیل خیلیخوب است؛ لیکن اگر یک وقت حالِ دعاهای این طوری را داشتند و خواندند، به نظرم میرسد که چیز خیلی خوبی خواهد شد و همهی مؤمنین استفاده خواهند کرد و حالِ توجه و توسل زیادی را عاید خواهد نمود. البته، الان چاپ شدهی این دعاها در مجموعهها هست؛ اما من میگویم که هم مناجات شعبانیه و هم دعای شجرةالنّبوة و هم مناجات خمس عشرة را - که خیلی عجیب است - به خط نسخ خوبی بنویسند و برای آقایان[قاریان اهل سنت] بفرستند که اگر یک وقت مایل بودند، بخوانند.
بیانات در جلسهی تودیع شیخ راغب مصطفی غلوش و شیخ محمّد بسیونی۱۳۶۸/۱۲/۱۱
ــــــــــــــــ
9- تدبّر و توجه به الفاظ مناجات شعبانیه و انس و الفت با مفاهیم آن برای یکایک کسانی که می خواهند به وظایف بزرگ خود عمل کنند واجب و ضروری است و ما تقویت ارتباطات فردی، انس با خدا و مناجات عموم مردم مسلمان کشور با خدا را ضرورت قطعی می دانیم زیرا هدایت الهی به دنبال این ارتباط و تماس با خدا خواهد بود.
دیدار جمع کثیری از پاسداران با رهبر انقلاب؛ ۱۳۶۸/۱۲/۱۰
ــــــــــــــــــــــ
از آن جا به شهر حما شدیم شهری خوش آبادان بر لب آب عاصی و این آب را از آن سبب عاصی گویند که به جانب روم میرود. یعنی چون از بلاد اسلام به بلاد کفر میرود عاصی است و بر آب دولاب های بسیار ساخته اند. پس از آن جا راه دو میشود یکی به جانب ساحل و آن غربی شام است و یکی جنوبی به دمشق میرود. ما به راه ساحل رفتیم.
در کوه چشمه ای دیدم که گفتند هر سال چون نیمه شعبان بگذرد آب جاری شود از آن جا و سه روز روان باشد و بعد از سه روز یک قطره نیاید تا سال دیگر. مردم بسیار آن جا به زیارت روند و تقرب جویند و به خداوند سبحانه و تعالی و عمارت و حوضها ساختهاند آن جا چون از آن جا گذشتیم به صحرایی رسیدیم که همه نرگس بود شکفته چنان که تمامت آن صحرا سپید مینمود از بسیاری نرگس ها.
سفرنامۀ ناصر خسرو
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب نیمۀ شعبان -همانگونه که مستحضرید- شبی خاص است و به یک معنا شب قدر است و شب ائمۀ اطهار نیز هست. ان شاء الله فیوضات بی نهایت الهی در این شب همۀ ما را در بر بگیرد و خداوند رنگ خودش را که همان ولایت خاص اولیایش می باشد بر ما بپاشد. قبل از هر چیز برای ظهور امام عصر(عجل الله فرجه) دعا و سپس برای هم دعا می کنیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سخت به حالم از تو من، ای مدد حال بیا
فال به نام تو زدم، ای تو مرا فال بیا
عهد من از یاد مهل، تا نشوم خوار و خجل
نامه فرستادم و دل، بنگر و در حال بیا...
دور شدی، دیر مکش،بر مچشان زهر و مچش
ای همه شغلی به تو خوش، با همه أشغال بیا
تا به رخت عید کنم، روی به توحید کنم
آخر شعبان چو شدی، اول شوال بیا...
عقل بینداخت قلم، شخص هنر ساخت به غم
کفر برانداخت علم، مهدیِ دجال بیا...
روز وصالست مرا، صبح کمالست مرا
غرهٔ سال است مرا، اوحدی، امسال بیا مرحوم اوحدی مراغی
با تشکر از یکی از همسایگان گرامی که ما را به این کانال، رهنمون گشت. خواستم انتخاب کنم، نتوانستم:)
https://www.instagram.com/bacheshiebas/
یعنی حدیث باقیات صالحات و صدقۀ جاریه اگه شامل امثال این جور صفحات و کانالها نشه دیگه هیچ:)
اهل خوانسار است و لر!
کامپیوتر جلویش روشن است و یک صفحۀ ورد را باز کرده، با رنگی دلنشین. قبلا دیده بودم پسرم صفحات پاور پوینت می سازد که رنگی است، ولی نمی دانستم در اصل ورد هم بتوان این عملکرد را پیاده کرد.
می گویم لطف می کنید بگویید چگونه رنگ صفحه را عوض کرده اید؟ اخر من وقتی چند ساعت تایپ می کنم چشمانم گاهی درد می گیرد و نور صفحه زیاد است.
می گوید کاری ندارد. درعرض کمتر از ده ثانیه به من یاد می دهد که بروم قسمت «Page layout» و از بخش «page color» یک رنگ متناسب، مثلا سبر تیره یا بادمجانی را انتخاب کنم.
به خانه که می آیم می بینم پیج کالر من در قسمت Design قرار دارد.
Word برای خودش جهانی دارد. که خوب است گاهی برخی قاره هایش را کشف کرد!
پ ن: از هر گونه نکات میانبر و اموزنده پیرامون تایپ استقبال می کنیم:)
با سپاس بسیار.
اینکه مردم فرنگ هر کس به هر کاری که هست وحید عصر، و آن را به اعلی مرتبۀ نیکویی رسانیده است که دیگری را با او مجال برابری نیست، دو سبب دارد:
یکی این است که... سلاطین و فرماندهان به تربیت هر یک، علی قدر مراتبهم، کوشند...
دوم هر کس به هر کاری که هست، به همان صرف اوقات نماید و به کاری دیگر اصلا متوجه نشود. هیچ کس را به کار دیگری دخلی نیست و یک کس، دو کار را اختیار نکند. گویند اعمار [را] آن قدر گنجایش نیست. اگر در این شصت-هفتاد سال کسی یک کار را به جایی رساند که دیگری نتواند، آدم تمام است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع: تحفۀ العالم، سید عبداللطیف موسوی شوشتری، ص 298 و 299. با تصرف مجاز. سال تالیف کتاب، 1216 قمری است. یعنی 221 سال قبل. اینکه ما در طی این مدت آیا این خصلت همه فن حریفی و همه کارۀ هیچ کاره بودن را چه میزان ترک گفته ایم باید گشتی در خیابان و بیابان زد و فهمید. حتی به این سیر آفاقی بسنده نکرد و سیری انفسی در حالات و اطوار خود کرد و نیازی به خواندن کتاب "خلقیات ما ایرانیان" جمال زاده یا کتاب "ما ایرانیان" فراستخواه و امثال این کتابها، نیست. نظر شما چیست؟ پرداختن به این موضوع، آیا خودزنی و تخریب روحیۀ داخلی است یا مثلا مفید خواهد بود در باب اقتصاد مقاومتی و فرهنگ مقاومتی و سیاست مقاومتی؟ حق دارید مرا «الکی خوش» لقب دهید:)
یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعًا»زمر/53
ای بندگان من که در حقّ خود اسراف کرده اید! از رحمت خدا مأیوس نشوید، زیرا او همه ی گناهان را می بخشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حضرت امام سجاد(علیه السلام) می فرمایند:
کَفُّ الاَذی مِن کَمالِ العَقل وَ فیهِ راحةٌ لِلبَدَنِ عاجِلاً وَ آجِلاً.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مورد داشتیم دختره رفته امتحان رانندگی
ازش سوال کردن گاز کجاست؟
گفته کنار یخچال!!!!
میگن سرهنگ آموزشگاه خودشو تحویل گروهک داعش داده:)گمراه کننده ترین چیز تو دنیا بعد از شیطان رجیم، تخمه ژاپنیه که تو ظرف آجیل فیگور بادوم به خودش میگیره!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حالا بعضی خبرای خوب داره از سوریه میاد و همچنین ماه شعبونه و الا با وضعیت فعلی ایران و جهان، جوک گذاشتن چه معنایی داره؟! خیلی وقته خندۀ واقعی از لبامون رخت بسته رفته پی کارش. البته بهتر.
:)))
مَلَک در سَجدۀ آدم، زمین بوسِ تو نیت کرد/که در حُسنِ تو لطفی دید بیش از حدّ انسانی
چراغ افروزِ چشمِ ما نسیم زلف جانان است/مبـاد این جمع را یـا ربّ، غم از بـادِ پریشانی
رجب بیرون شد و شعبان درآمد
برون شد جان ز تن جانان درآمد
دم جهل و دم غفلت برون شد
دم عشق و دم غفران درآمد
بروید دل گل و نسرین و ریحان
چو از ابر کرم باران درآمد
دهان جمله غمگینان بخندد
بدین قندی که در دندان درآمد
چو خورشید آدمی زربفت پوشد
چو آن مه روی زرافشان درآمد
بزن دست و بگو ای مطرب عشق
که آن سرفتنه پاکوبان درآمد...
چو در کشتی نوحی مست خفته
چه غم داری اگر طوفان درآمد... جلال الدین محمد بلخی خراسانی(مولوی)
ماه شعبان را ماه حضرت رسول اکرم(ص) می گویند. از جهتی ماه کربلائیان هم هست. ماه امام مهدی نازنین هم. اگر عدد بازی کنیم، چون ماه هشتم سال قمری است، ماه امام رضا هم. سلام الله علیکم یا اهل البیت...
قدیم قدیما، بین زن و مرد توی حرمهای معصومین، حصار و فاصله نبود. بعدا به خاطر افزایش زوار، یه شیشه ای میشه ای چیزی می زاشتن. مال امام رضا مات نبود و زن و مرد رو میشد دید. شاید ده بار به خدام و بعضی مسئولین حرم گفته بودم خوبه شیشه رو مات کنید. بهترین جواب این بود که بزار معنویت بیشتر بشه! یا کی اینجا به فکر اون حرفاس؟! اخیرا متولی جدید حرم، شیشه ی فاصل بین مردا و زنها رو مات کرده.
حالا شاید کسی بگه بازم صدا میاد؟!!!
صدا خیلی مهم نیست. چون کلا از بس شلوغیه کسی متوجه نمیشه بقیه چی میگن و صلوات پشت سر صلوات. خانمای حرم امام رضا- شاید به خاطر شدت معنویت!- خیلی جیغ و دادشون بیشتره تا حرم حضرت معصومه، که معمولا خانمها ساکت تر و کم صدا تر هستن. ولی بازم گاهی صدا میاد. صدای اصلی توی حرم، معمولا طلب صلوات توسط مردهاس. گاهی هم که یه زن روستایی! حواسش نیست و با صدای بلند میگه صلوات بفرستید زنها مراعات می کنن و صلواتشون آهسته اس. حالا بگذریم. امروز نزدیکی های اذان ظهر توی حرم، زیارتنامه رو که خوندم، یکی از بخش خانما صدا زد: «مامان امیر مهدی»، و من آتیش گرفتم!
لابد پسر بچه ای به اسم امیرمهدی گم شده و خادم یا یه خانم، اومده دنبال مامانش می گرده. اما من ذهنم رفت تو کوچه های سامرا! سال 260 قمری. که مامان امیر مهدی، از بچه اش جدا شد. برای همیشه. وای که حضرت نرگس خاتون چی کشیده وقتی خانمای آشنا یا غریبه احوال امیر مهدی اش رو می پرسیدن. اصلا فکر کنم بعد از اماما، غم انگیزترین دعاهای ندبه رو حضرت نرگس خونده.... صلوات الله علیکِ و علی ابنک...
ـــــــــــــــــ
همسایه نوشت: یکی از همسایگان ارجمند فرموده است: طبق نقلی، حضرت نرگس(سلام الله علیها) قبل از شهادت حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) از دار دنیا رحلت نموده اند.
البته قول مشهور و قوی، بر خلاف این است، ولی خب خوبی قضیه این است که در صورت صحت این نقل، دیگر حضرت نرگس، فراق و غیبت فرزند دلبندشان را ندیده است. هر چند مشکل دیگری روی می دهد و آن اینکه امام مهدی علیه السلام و عجل الله فرجه، قبل از گرفتار شدن به سه مصیبت شهادت پدر بزرگوار، غیبت صغری و غیبت لعنتی کبری، دچار مصیبتی به نام مرگ مادر هم شده است. کلا حجم اندوهی که امام مهدی کشیده، از کودکی تا حالا که یک جوان تقریبا 1200 ساله تشریف دارند، را هیچ پیغمبر و امامی با این وسعت حجم و طول زمان نچشیده است. یا دهر اف لک من خلیل:(((
عید مبعث بر شما مبارک و میمون.
پیمبر در شب معراج ناگاه یکی دریای اعظم دید در راه ادامه...
همۀ احادیث معصومین(ع) نورانی، زیبا و جانبخش هستند، ولی چون «جهت صدور» احادیث تفاوت می کند و مخاطب ها گاه شیعه و گاه سنی و گاه کافر بوده و در بین مخاطبانی که شیعه بوده اند نیز درجات معرفت و مراتب اخلاق، متفاوت و گوناگون بوده، حدیث به تناسب مخاطب فرق می کرده، لذا عیار برخی احادیث با بقیه فرق دارد. این هم که در حدیثی فرموده اند: «اگر مردم محاسن کلام، یعنی سخنان نیک، ما را می دانستند، پیرو ما می شدند» از یک جهت، به احادیث رده بالا و جذاب اشاره دارد. در هر حال این سه حدیث زیبا را از اینجا که احادیث بیشتری از امام کاظم علیه السلام نقل کرده، می آوریم:
1- «مَنْ أَرادَ الْغِنی بِلا مال وَ راحَةَ الْقَلْبِ مِنَ الْحَسَدِ وَ السَّلامَةَ فِی الدّینِ فَلْیتَضَّرَعْ إِلَی اللّهِ فی مَسْأَلَتِهِ بِأَنْ یکْمِلَ عَقْلَهُ، فَمَنْ عَقَلَ قَنَعَ بِما یکْفیهِ وَ مَنْ قَنَعَ بِما یکْفیهِ اسْتَغْنی وَ مَنْ لَمْ یقْنَعْ بِما یکْفیهِ لَمْ یدْرِکِ الْغِنی أَبَدًا.»:
هر کس بی نیازی خواهد بدون دارایی، و آسایش دل از حسد خواهد و سلامتی دین را طلبد، باید به درگاه خدا زاری کند و بخواهد که عقلش را کامل کند، پس هر که خرد ورزد، بدانچه کفایتش کند قانع باشد. و هر که بدانچه او را بس باشد قانع شود، بی نیاز گردد. و هر که بدانچه او را بس بُوَد قانع نشود، هرگز به بی نیازی نرسد.
2- «إِجْتَهِدُوا فی أَنْ یکُونَ زَمانُکُمْ أَرْبَعَ ساعات:ساعَةً لِمُناجاةِ اللهِ، وَساعَةً لاَِمْرِالْمَعاشِ، وَساعَةً لِمُعاشَرَةِ الاِْخْوانِ والثِّقاةِ الَّذینَ یعَرِّفُونَکُمْ عُیوبَکُمْ وَیخَلِّصُونَ لَکُمْ فِی الْباطِنِ، وَساعَةً تَخْلُونَ فیها لِلَذّاتِکُمْ فی غَیرِ مُحَرَّم وَبِهذِهِ السّاعَةِ تَقْدِروُنَ عَلَی الثَّلاثِ ساعات.»:
بکوشید تا اوقات شبانه روز شما چهار قسمت باشد:1 ـ قسمتی برای مناجات با خدا، 2 ـ قسمتی برای تهیه معاش، 3 ـ قسمتی برای معاشرت با برادان و افراد مورد اعتماد که عیب های شما را به شما می فهمانند و نهانی به شما اخلاص می ورزند، 4 ـ و قسمتی را هم در آن خلوت می کنید برای درک لذّت های حلال [و تفریحات سالم] و به وسیله انجام این قسمت است که بر انجامِ وظایف آن سه قسمت دیگر توانا می شوید.
3- «أَفْضَلُ الْعِبادَةِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ إِنْتِظارُ الْفَرَجِ.»:
بهترین عبادت بعد از شناخت خداوند، انتظار فَرَج است.
1- یکی
از ویژگی های جامعه ایرانی که واجد نتایج منفی در عرصه های فردی و جمعی
است، میزان بسیار پایین مطالعه است. به واقع جامعه ی ایران را می توان
جامعه ی بی مطالعه نام نهاد. جامعه ای که با کتاب قهر است. مردمی که ترجیح
می دهند به جای خواندن، بشنوند..........ادامه در: جامعه ی بی مطالعه
2- کتابخانه،
کمتر از داروخانه نیست. تأثیر مطالعه بر فکر و اخلاق و دیدگاهها و زندگى
انسان نیز، ناچیزتر از قرص و کپسول و گیاهان دارویى و مراقبتهاى بهداشتى
نیست.کمبود مطالعه، در هر شخص و جامعهاى که باشد، یک عارضه نامطلوب است که.... ادامه در: رفاقت با کتاب، انس با مطالعه
فی الخصال بسنده عن سفیان الثوری، قال: لقیت الصادق جعفر بن محمد علیهما السلام، فقلت له: یا ابن رسول الله، أوصنی،
فقال لی: یا سفیان، لا مروة لکذوب، و لا أخ لملوک، و لا راحة لحسود، و لا سؤدد لسیء الخلق،
فقلت: یا ابن رسول الله، زدنی،
فقال لی: یا سفیان، ثق بالله تکن مومنا، و ارض بما قسم الله لک تکن غنیا، و أحسن مجاورة من جاورت تکن مسلما، و لا تصحب الفاجر فیعلمک من فجوره، و شاور فی أمرک الذین یخشون الله عزوجل.
قلت: یا ابن رسول الله، زدنی،
فقال لی: یا سفیان، من أراد عزا بلا عشیرة، و غنی بلا مال، و هیبة بلا سلطان، فلینتقل عن ذل معصیة الله الی عز طاعته.
قلت: زدنی، یا ابن رسول الله،
فقال لی: یا سفیان أمرنی والدی (علیه السلام) بثلاث و نهانی عن ثلاث، فکان فیما قال لی: یا بنی، من یصحب صاحب السوء لا یسلم، و من یدخل مداخل السوء یتهم، و من لا یملک لسانه یندم،
ثم أنشدنی:
عود لسانک قول الخیر تحظ به / ان اللسان لما عودت معتاد
موکل بتقاضی ما سننت له / فی الخیر و الشر کیف تعتاد
ــــــــــــــــــ
شیخ صدوق به سند خود در کتاب خصال، از سفیان ثوری روایت کرد که گوید: حضور حضرت امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شدم و عرض کردم: یابن رسول الله صلی الله علیه و آله به من سفارشی کن،
فرمود: ای سفیان! دروغگو مردانگی ندارد، پادشاهان برادری نشناسند، حسود آسودگی ندارد و بد خلق آقا نمی شود،
عرض کردم: یابن رسول الله! بیشتر بفرمایید،
فرمود: ای سفیان! به خدا اعتماد کن تا مومن باشی، به هر چه خدا نصیب تو کرده خشنود باش تا بی نیاز باشی. با همسایگان خود خوش رفتار باش تا مسلمان باشی، با بدکار دوستی مکن تا از بدکاری خود به تو آموزد و در کار خود با خدا ترسان مشورت کن.
عرض کردم: یابن رسول الله! افزون فرما.
فرمود: ای سفیان! هر کس عزتی می خواهد که وابسته به فامیل نباشد و بی نیازی می طلبد که وابسته مال نیست و هیبتی می خواهد که به سلطنت وابسته نیست، باید از خواری و شرمساری گنه کاری زیر سایه فرمان برداری خدا برود.
عرض کردم: یابن رسول الله! باز هم بفرمایید.
فرمود: ای سفیان! پدرم مرا به سه چیز امر کرد و از سه چیز نهی کرد، در ضمن آنچه به من گفت، فرمود: پسرم! کسی که با رفیق بد همراه باشد، سالم نمی ماند و کسی که در دالان های بدی در آید، متهم می گردد و کسی که زبانش را نگه ندارد، پشیمانی می کشد،
سپس برای من این ابیات خواند (که ترجمه اش را برخی چنین به نظم آورده اند):
شیوه کن گفتار نیکو را کزان محفوظ گردی / چون زبان معتاد گردد هر چه آموزند وی را
می تراود از زبانت آنچه یادش می دهی / زشت باشد یا نکو، بنگر چه آموزی تو وی را
یا صاحب الزمان
امروز هم خدا
در دفتر عشق،
غیبتت را موجّه کرد...
وااااااای بر من
اگر دلیل موجّه بودن غیبتت شده باشم
:(
امروز
کسی که عطر تو را زده بود...
در خیابان
از کنار من گذشت...
و این یعنی:
قتل غیر عمد...
1- این شیعه است که هم سنی و هم شیعی است[هم شیعۀ امام علی هستند و هم در مجموع، حافظ و عامل به سنت نبوی] و در واقع آنها[سنی ها] منسوب به قیاس و قیاسی هستند، نه سنی و منسوب به سنت[نبوی](در محضر بهجت، ج2، ص122 و 123)
ـــــــــ
2- با اینکه نه به ما وحی می شود و نه الهام، به آن واسطه ای که به او وحی و الهام می شود توجه نمی کنیم، در حالی که در تمام گرفتاری ها-اعم از معنوی و صوری، دنیوی و اخروی- می توان به آن واسطۀ فیض[عجل الله تعالی فرجه] رجوع کرد. اگر مردم سیم تلگرافشان با واسطۀ فیض قطع شود، مثل زمان دسترسی به پیغمبر-صلی الله علیه و آله و سلم-، دوران محرومیت بشر خواهد بود.(همان، ص271)
ـــــــــــــــــــــ
3- روزی در محضر حاج شیخ عبدالکریم[حائری یزدی، رئیس حوزۀ علمیۀ قم در عصر رضاشاه ملعون]-رحمه الله- گفته شد: روضه خوانی که مستحب است، و جلوگیری از آن توسط پهلوی، اشکال ندارد. ایشان فرمودند: بله! مستحبی است که هزار واجب در آن است.(همان، ص168 و 169)
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
کتاب در محضر بهجت اثر آقای محمدحسین رخشاد-از شاگردان کرمانی مرحوم بهجت- کتابی بسیار آموزنده است در سه جلد.
* دربارۀ مطلب اول: سه چهار سال قبل برای قضیۀ تعدادی از محققان خارجی پیش آقای شهرستانی رفته بودم. محفل ایشان معمولا محل گردهم آمدن شخصیت های علمی و سیاسی خارجی است. دیدم جودت قزوینی-نویسندۀ ایرانی الاصل برجستۀ عراقی- و نیز تیجانی، نویسندۀ مستبصر آفریقایی آنجا بود. یک ساعتی نشستیم و گپ زدیم. مثل معمول بیش از همه من چرت و پرت می گفتم. تیجانی باز هم مشغول نوشتن و تحقیق بود با اینکه فقط یکی از کتاب های او از تاثیرگذاری ده ها نویسندۀ داخلی و خارجی در عرصۀ معارف عترت مطهر، بیشتر است. یکی از کتاب های او «الشیعة هم اهل السنة» است که به فارسی هم ترجمه شده و می گوید شیعیان همان سنی های واقعی هستند.
* مطلب دوم: شیعه معتقد است، اگر چه کار جبرئیل در وحی قرآنی به خاتم الانبیاء(ص) پایان یافته است، ولی فرشتگان الهی به باقی چهارده معصوم نازل می شده و بدانها وحی می شده و همین الان هم خدا گاه و بی گاه لذت حرف زدن با امام زمان(عج) را از دست نمی دهد. البته تعبیر از امام به محدَّث می شود، اگر چه به الهام شده و وحی شده هم اشکال خاصی ندارد. اینکه آقای بهجت فرمود به ما وحی و الهام نمی شود از باب خطاب عام بود، والا همین الان هم به بعضی شیعیان پاک دل، هم الهام می شود هم فرشته ها بر آنان نازل می شوند و هم با خدا مکالمۀ ذهنی و زبانی دارند.
* ناظر به مطلب سوم: از دو سه سال قبل موجی درست شده که دیده ام حتی بعضی طلبه های مشهد و قم و برخی مثل فقهای اصلاح طلب، هم طرفدارش شده اند و آن اینکه، ضرورت حجاب حکومتی را زیر سوال ببرند. همین دو سه شب پیش در شبکۀ جاسوسی! واتس آپ دیدم برخی طلبه های گروه ما، که دید خوبی به انقلاب ندارند، باز در این طبل می دمیدند. دخالت نکردم و فقط غصه خوردم که دید آدم چرا باید این اندازه ضیق باشد که فتوا و نگاه فقهای قرون قبل که حکومت به دست سنی ها بوده و قضیۀ حکومت شیعیان مطرح نبوده و نیز هزار و یک آفت اجتماعی مترتب بر آزادی مطلق حجاب-و نه منع حجاب- را نمی بینند. فقط بر یک فرض می توان آزادی حجاب را در حکومت اسلامی پذیرفت و آن فرض اضمحلال نظام است که خب این به سبب پذیرش فرض امکان و بلکه وقوع تعطیلی احکام در صورت اسقاط نظام است تا جایی که با اصول تعارض نکند، که در اینجا دیگر اساقط نظام مهم نیست و اصول باید نقض نشود. مثلا اگر فرض بر این شد که نظام پابرجا باشد ولی توحید یا نبوت، نفی شود، باید نظام ساقط شود ولی نظام به بهانۀ بقای خود، دست به نقض این اصول نزند. حتی اگر با فرض اسقاط نظام، یک نظام غیر توحیدی سر کار بیاید باز هم نظام باید برود پی کارش، و بگذارد آن نظام غیر دینی، توحید را نفی و نقض کند.
اما در غیر اصول، مثلا در تعطیلی حجاب یا تعطیلی نماز یا ممنوعیت روزه و...می توان فرض بقای نظام با وجود تعطیلی معارف دینی، تصور داشته باشد. البته خدا کند هیچ وقت کار به انجاها بکشد و هر چه زودتر از این گرفتاری ها نجات پیدا کنیم. اجماعا صلوات!