ضعف و عجز
جمعه, ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، ۰۲:۳۱ ق.ظ
به تاب زلف مشکین و به طاق ابروان تو قسم که زور من نمی رسد. توان ندارم. نه قوت تمرکزی که بر آن تکیه کنم و نه توان ضبط طائر خیال، که ممانعت کنم از آن گونه خیالات وارداتی قلب که به غیر رنگ معطر توست، چه کنم ناتوانم و ضعیف. با این حال زار، جز زار زدن از بی لیاقتی خود در اینکه دل لعنتیام لایق تسخیرشدن توسط خیال نازنین تو نیست چه باید بگویم؟ گیرم که الکی این شعر آن شاعر را نوشتم و ادای عاشقان را در آوردم. چه فایده؟:
بیرون رو، ای خیال پراکنده، از دلم
از دیگری مگوی، که این خانه او گرفت
برای دلخوشی الکی: هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند😐🙏
۰۴/۰۵/۱۱
سلام
ایام به کام
دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده دلنوشته ها و یادداشت ها از شبکه اجتماعی ویترین استفاده نمایید
+ اکنون نام کاربریتان ازاد است
دانلود از کافه بازار
https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app
با سپاس