هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست...
از سمت صحنه که به طرف نهاوند می آیی، غیر از جادۀ اصلی یک جادۀ متروکه هست که بعضی جاهایش از ترس سقوط، جاده یونگاس بولیوی یا دست کم معلم کلایه خودمان را یادآوری می کند!
دیروز ساعت یازده و نیم ظهر، نهاوند بودیم. کمی مانده به شهر، دیدم کنار جاده چهار-پنج تا جوان پرچم هایی در دست دارند و در کنار جاده راه می روند. چند ده متر جلوتر چند نفر دیگر... همین طور حلقه به حلقه و زنجیر وار، چندین گروه بودند. مجموعا شاید در حد سی نفر می شدند.
پسرهایی بین دوازده سیزده سال تا حدود سی سال. از عراق می آمدند. عازم حرم بهشتی سلطان سریر ارتضا حضرت علی بن موسی الرضا. علیه و علی اخته و آبائه و ابنائه السلام و الثنا.
هوا در حدود 35 تا 40 درجه گرم بود. بعد از ظهر گرمتر هم می شد. بعضی هایشان هم روی این آسفالت داغ کفششان را در آورده بودند و پاپتی و عاشقانه تر راه می رفتند. فاخلع نعلیک، انک الی الواد المقدس الطوس.
احتمالا فردا ملایرند. آخر هفته هم اراک. هفتۀ بعد هم قم و تهران. دهۀ سوم ذی القعده، دهۀ رضا و نور و صفا، در مشهد خواهند بود.
چقدر هوس پیاده روی در دلم زنده شد. پیاده روی اربعین کربلا. پیاده روی از نجف و کربلا به کاظمین. پیاده روی مشهد. پیاده روی به سمت حرم امام راحل. پیاده روی برای لب مرز خسروی برای روز عرفه... چه بازی عاشقانه ای است تنوع و ازدیاد این پیاده روی ها.... خدایا همه جوره اش را روزی همه مان کن.