تب‌نوشت‌ها

مطالبی پریشان و درهم

تب‌نوشت‌ها

مطالبی پریشان و درهم

مرا پرسید: چونی تو؟ بگفتم بی تو بس مضطر :((

...

پ ن: دروغ.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۳۸
... نجفی

جانا به غریبستان چندین بنماند کس

باز آی که در غربت قدر تو نداند کس

صد نامه فرستادم یک نامهٔ تو نامد

گویی خبر عاشق هرگز نرساند کس

در پیش رخ خوبت خورشید نیفروزد

در پیش سواران خر هرگز بنراند کس

هر کو ز می وصلت یک جام بیاشامد

تا زنده بود او را هشیار نخواند کس


۰۳ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۴۸
... نجفی

اووف

اصلا نمیشه اندازه گیری ش کرد.

قابل اندازه گرفتن نیست لذت رسیدن به بعضی وقتا مثل همین دهه ی اول ذی حجه ی ناز، تازه وقتی تاریک دلایی مثل من این جور دل ضعفه می گیرن با رسیدن این جور شبا و روزا، اون وقت آدمای پاک دل چی می چشن از این شب و روزای پر نور؟ خدا می دونه.

خدا جون هزار هزار بار شکرت که یه سال دیگه بوی خوش ذی حجه رو حس کردیم. اصل رسیدن و تنفس تو این ماه رحمت و نعمته. چه برسه اینکه آدم بتونه ادا در بیاره و اعمال و رفتاری رو انجام بده که مقربان درگاهت اون کارا رو تو این وقتا انجام دادن. فقط کاشکی این روزگار پرنورت این اندازه سیاه و کدر و بی نور و دلگز نبود به خاطر به مرخصی اجباری فرستاده شدن آقا مهدی فاطمی علوی یکه و تنها به دست بی نمک ما و آباء و اجدادمون. بد قرار و وضعیه اوس کریم. خیلی بد، اصلا افتضاح. به قول داش حافظ: بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش.... اینجا موندن همه ش عار حاضر و ننگ آینده و خواری و سرشکستگیه.

سفر یک قطره از نیران بود؛ حب وطن، ایمان

ولی صد ره سفر بهتر، چو خواری در وطن بینی

طاعات و عبادات یکی مثه من که خودش کلی کفاره داره و بدتر از معصیته. ولی اگه خدا بره تو فاز رحمانیت و یخده ثواب به خاطر اونا بده، با کمال شرمساری تقدیم به حضرتعالی، که خدایت به سلامت دارد. همون حکایت سلیمان(ع) و اون مورچه ی فسقلی و بال ملخ. چه کند بینوا، ندارد بیش. 

مراقب خودت باش، که سلامت آفاق همه در سلامت توست. 

قربانت. خداحافظ. به امید دیدار جمعی.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۱۷
... نجفی

یکی از دوستانم کتابی نوشته در رابطه با زندگی به سبک انتظار؛ که خب مصادیق فراوانی از شواهد و مشاهد منتظرانه را در چرخۀ زیست راستین یک مسلمان و شیعۀ واقعی بیان کرده و مواردی را هم ندیده یا صلاح ندیده که بیاورد. فردا دحو الارض است و در دعای منقول از شیخ طوسی(ره) پیرامون این روز گریزی حجیم هم به قضیۀ انتظار می زنیم. یعنی فردا که جمعه است از باب روز خاص جمعه و تقارن با دحو الارض و نیز عمومات مرتبط با لزوم توجه به مقولۀ انتظار در هر روز و بلکه در هر دم! می توان فردا را روزی با عیار بالای انتظار برای کسانی دانست که سبک زندگی شان منتظرانه است. خوش به حال شیرین و تلخ و پر التهاب و بس آرامشان.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۱۵
... نجفی

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاةِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۰۷
... نجفی

غم گیتی به نزد ماتم تو

چو اقیانوسی و یک قطره آب است


کاشکی می فهمیدم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۰۰
... نجفی

ای ماه تمام، بر نیایی آخر

جانی، که همی رخ ننمایی آخر


چون جان به لطافت و چو ماهی به جمال

جان من! و ماه من! کجایی آخر؟!


ل ی ت ش ع ر ی ا ی ن ا س ت ق ر ت ب ک ا ل ن و ی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۳۴
... نجفی

ماه نصفه و نیمه هم که می گیرد زود به دست و پا می افتیم که مثلا دو رکعت نماز آیات بخوانیم و این دقیقا مهری است بر غفلت ما مثلا متدین ها(بقیه به جای خود) که سوراخ دعا را گم کرده ایم و روز ها، هفته ها، ماه ها، سال ها، دهه ها، سده ها و حتی هزاره های! لعنتی از گرفتن روی ماه منیرت می گذرد ای آفتاب عالمتاب، و کک ما خاک بر سران هم هیچ نمی گزد... یابن الاقمار المنیره و الشموس المضیئه....


الامام السحاب الماطر و الغیث الهاطل و الشمس المضیئه...

تو ابر بحر موهبتی بر همه ببار

تو آفتاب عاطفتی بر همه بتاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۳۸
... نجفی

أنا لست أطلب منک مولای الرضا ......... غیر الرضا أیخیب مهموم دعاک 

عندی ذنوب أثقلت ظهری وفی ............. قلبی سواد لیس یجلوه سواک

أو لست من ضمن الغزال برأفة .... یوم استجارت یابن موسى فی حماک 

إن لم أکن لرضاک أهلاً سیدی ........... فبحق أختک فاطمٍ هبنی رضاک  🌹

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۱۳
... نجفی

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۱۵
... نجفی


من دزد دیدم کو برد مال و متاع مردمان

این دزد ما خود دزد را چون می بدزدد از میان


خواهند از سلطان امان چون دزد افزونی کند

دزدی چو سلطان می کند پس از کجا خواهند امان


عشق است آن سلطان که او از جمله دزدان دل برد

تا پیش آن سرکش برد حق سرکشان را موکشان


عشق است آن دزدی که او از شحنگان دل می برد

در خدمت آن دزد بین تو شحنگان بی‌کران


آواز دادم دوش من کای خفتگان دزد آمده‌ست

دزدید او از چابکی در حین زبانم از دهان


گفتم ببندم دست او خود بست او دستان من

گفتم به زندانش کنم او می نگنجد در جهان


از لذت دزدی او هر پاسبان دزدی شده

از حیله و دستان او هر زیرکی گشته نهان


خلقی ببینی نیم شب جمع آمده کان دزد کو

او نیز می پرسد که کو آن دزد او خود در میان...

الخ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۰۴
... نجفی

بوی خوش ماه ذی قعده...

جدای از قضیه اربعین موسویه، کلا ذی قعده چون ظاهرش بوی درماندگی و مسکنت و قعود میده جون میده واسه چله نشینی. 

و

سالروز نمادین ولادت حضرت فاطمه معصومه صلوات الله علیها و روز دختر مبارک....


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۵۴
... نجفی



رب ادخلنی مدخل صدق

و اخرجنی مخرج صدق

و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۶ ، ۱۰:۲۶
... نجفی
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۶ ، ۰۱:۰۶
... نجفی



رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس


موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۵ تیر ۹۶ ، ۰۰:۵۰
... نجفی

این تگرام و واتس آپ و امثال اینا با تمام خوبی هایی که دارن، بدیهای زیادی هم دارن مثل بلعیدن وقت ملت و بازدهی غیر متناسب با ارزش اون اوقات. دیگه اینکه تشدید کنندۀ خصلت کهن ما ایرانیاس؛ یعنی همون دخالت و اظهار نظر تو هر چیز.

فردا جمعه س.

کاشکی گاهی دسته جمعی به یاد شما بودیم آقا. با قلوب هماهنگ، نه دلای پراکنده و هرزه گرد.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۶ ، ۲۲:۱۹
... نجفی

تو که کیمیافروشی نظری به قلب ما کن

که بضاعتی نداریم و فکنده‌ایم دامی!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۶ ، ۲۲:۴۷
... نجفی

خـاک می گـردم به راه وعـده ای

انتقــام از انتظــارت می کشـم

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۶ ، ۱۱:۲۱
... نجفی

چه گویم چه دانم که این داستان

فزونست از حد و امکان ما

چگونه زنم دم که هر دم به دم

پریشانترست این پریشان ما

چه کبکان و بازان ستان می‌پرند

میان هوای کهستان ما

میان هوایی که هفتم هواست

که بر اوج آنست ایوان ما

از این داستان بگذر از من مپرس

که درهم شکستست دستان ما

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۶ ، ۱۶:۵۰
... نجفی

اضطرار، دروازه نجات و بشارتگر آرامش و آسایش است. کلا خدای نازنین این اندازه متکبر و مغرور و شاسی بلند تشریف دارد که بیشتر خواهان افتاده ها، شکسته ها و خمیده ها است تا مدعیان و متوهمان به استقلال.

فقط مشکل اصلی در عدم آسایش و آرامش مترتب بر اضطرار، این است که گاهی ما در اضطرارهای خودساخته می افتیم و اگر نجاتمان بدهند، برداشت بد می کنیم لذا ضرورت دارد درماندگی و اضطرار ما استمرار بیابد تا...

حالت دوم، اضطرارهای غیر اولویت دار است. اصلا حالم به هم می خورد از نقل کرامت در مورد بزرگان، که درمانده و مضطر می شده اند و فرج و گشایش هم خواه ناخواه نقاب از روی افکنده و رخ نمایی می کرده است.(تازه اینها معمولا اضطرارخودساخته ندارند و در بحث اضطرارات غیر اولویتی هم، معمولا غیر اولویت های سطح پایین ندارند.) با خودم می گویم حیف از عدم التفات واقعی ما مثلا مردم عصر امام زمان علیه السلام، که اصولا فاقد اضطرار راستین نسبت به جناب ایشان هستیم. ای عجب دلمان بنگرفت و نشد جانمان ملول/زین هواهای عفن وین آبهای ناگوار.

هوا که گرد و غباری می شود، و ضعف ما در برابر حوادث ساده دنیوی نمایان تر می شود از این حیث که ممکن است توجهمان به مضطران و درماندگان، و لو نیم میلیاردم درصد به مضطر اصلی روزگارمان، جلب شود کمی خوشحال ترم. نه مثل حال آن عارف عصر مولوی، که در قحطی شاد بود و الی آخر؛ که همین طور الکی بر مشی شهید مظلوم مرحوم سید حسن مدرس که....


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۶ ، ۱۶:۴۷
... نجفی

الذین

۱- قالوا ربنا الله

۲- ثم استقاموا

تتنزل علیهم الملائکه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۶ ، ۲۰:۲۹
... نجفی

تعلق دو گونه است: منفی و مثبت.

منفی اش تعلق و وابسته گی به امور پست و رذل است.

تعلق مثبت هم خب می شود طرف مقابلش؛ 

قوی ترین نوع تعلق، تعلق و ربط و وابستگی قلبی است، نه زبانی و نه حتی عقلی.

و عالی ترین مصداقش، تعلق قلبی به لنگر زمین و زمان، امام غایب از نظر، حضرت صاحب الزمان علیه الصلاه و السلام است.

همان مه وشی که در عرصات هستی از ما به ما اولی تر است.

در تعلق قلبی، لازم نیست(و بلکه خنده دار و بی فایده است که) به شخص متذکر شویم که به یاد معشوق بیفتد و باطنش به خاطر وی سبز و زنده باشد،

و اصولا فکر می کنم اصلی ترین علت استمرار غیبت، ضعف و بلکه نبود این تعلق قلبی است که اگر بود وضعیت لعنتی فعلی ما، طور دیگری بود.

تعلق ایجاد ربط می کند و ربط پیغامبر وصل است.

صِلِ اللهمَ بیننا و بینه وصلهً تودی الی....

________

در باب نهی از تذکر و تعلیم به شخص دارای تعلق و به بیان دیگر عدم لزوم پرداختن به ذاتیات اشیاء و خلط تذکر به عروضیات، فی الجمله به این شعر صائب حکمت دان، می توان استشهاد کرد:

به مژگان اشک پاشیدن میاموز

به ابر تیره باریدن میاموز

به زلف آه،پیچیدن مده یاد

به در اشک، غلطیدن میاموز

دل ما را به درد خویش بگذار

به ماتم دیده نالیدن میاموز

نمی آید عنانداری ز سیلاب

به عاشق پای لغزیدن میاموز

مکن تکلیف جان دادن به عشاق

به مستان جامه بخشیدن میاموز

به شام هجر، دلگیری مده یاد

به مهر و مه درخشیدن میاموز

مده تعلیم خونریزی به نشتر

به مژگان سینه کاویدن میاموز

هوس بیطاقتی را خوب دارد

به سرماخورده لرزیدن میاموز

مگو با عاقلان افسانه عشق

به خون مرده جوشیدن میاموز

مجو وجد و سماع از زاهد خشک

به نبض مرده جنبیدن میاموز

ز خود بیرون شدن زاهد چه داند؟

به چوب خشک بالیدن میاموز

هوس در بوسه دزدی اوستادست

به طفل شوخ گل چیدن میاموز

خدادادست ناز و شیوه حسن

به چشم آهوان دیدن میاموز

مرا کز دودمان اهل عشقم

به گرد شمع گردیدن میاموز

خدادادست علم عشقبازی

به صائب عشق ورزیدن میاموز

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۶ ، ۲۲:۴۲
... نجفی

به گمانم مرحوم بهجت گیلانی بود که قائل به امکان «تحدی» با غیر شیعیان به وسیله ابزاری چون ادعیه و مناجات های شیعی بود.

روشن است که دیگر مذاهب و ادیان گنجینه معارفی ما که بعد از احادیث، در ادعیه، مناجات ها و زیارت ها تجلی یافته را ندارند، ولی خب چون مراتب و درجات ایمان متفاوت است، به کام هر کس هر دارویی را نمی توان ریخت.

همین دکتر سروش که مثلا اهل معرفت و اندیشه و فکر است زیارت فاخر جامعه کبیره را در روزگاری «مرام نامۀ شیعیان غالی» دانست و این قدر ندانست که غلو در باب امامان معصوم(ع) همان خدا دانستنشان است و بس.

از دیگر اشکالاتی که به گنجینه احادیثی ما می شود-حتی چند وقت قبل در یک کانال تلگرامی که مال همین شیعیان خودی است همین اشکال به ادعیه را دیدم- شبهه ساختگی بودن ادعیه با رویکرد ذلیلانه طبقات زیرین جامعه و به دست اشراف مدینه و حجاز بوده است.

خنده ام گرفت، از حجم وسیع فعالیت مشککان و بی دینان و بد دلان،  و حجم نزار و لاغر فعالیت این وری ها. ولی تفصیل شبهه و جواب آن مجالی دیگر می طلبد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۶ ، ۱۲:۵۹
... نجفی

آیت الله شبیری زنجانی:

نزد مرحوم آقای داماد، درس صوم بحث زکات فطره می خواندیم. موضوع بحث این بود که ملاک در پرداخت زکات فطره، قوت غالبِ شخص است یا قوت غالب بلد؟

درس آقای داماد تمام شده بود.

من به ایشان عرض کردم قائل دیگری هم هست که ملاک زکات فطره را قوتِ غالبِ شخص (نه در طول سال که فقط) در ماه رمضان می داند.

ایشان با تعجّب گفت: نشنیده ام. آقای جوادی آملی هم آنجا بود.

گفتم: قاآنی می گوید:

اگر زکات دهی فطره ی مرا «مِی» ده

که قوت غالبِ من «باده» بوده در رمضان

آقای جوادی آملی از این تعبیر اینجانب خیلی خوشش آمده بود.

                                                                             جرعه ای از دریا، ج۳، ص۵۲۱.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در همان مضمون شعر مرحوم قاآنی شعری از صائب(رحمه الله علیه) دیده ام که یادم نیست الان.


اخوان ثالث(عفی الله عنه) هم می گوید:

بگیر فطره ام اما مخور برادر جان

که من در این رمضان، قوت غالبم «غم» بود


یک نفر دیگر هم بر اساس مشربش گفته:

مرا چون قوت غالب اشک باشد جای نان در سال

بگو فطریه ام را روضه خوان شخصا بپردازد


السلام علیک یا اباعبدالله الحسین...

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۶ ، ۰۶:۴۹
... نجفی