پاسخ:
تهران، خط دو مترو که سوار میشید یه ایستگاه داره: طرشت. البته درشت هم میگن. دوریست هم میگن. دوربست هم. مقر خاندان دوریستی تهرانی بوده از قرن 4. نسلشون به حذیفه بن یمان می رسه. منافق شناس بی همتا و از یاران درجه یک حضرت امام علی علیهالسلام.
طرزی اهل همین طرشت بوده البته اصلش ترکه و از ایل افشار. گاهی هم به ترکها طعنه می زنه. مثلا توی اون بحر طویل جذابش که:
شکر لله که بکحلید مرا دیده ز خاک ِ در ِ
قومی که ز اولاد رسولاند، بر افلاک قبولاند: گروهی همه پاکیزه و خوشصورت
و نیکوسیَر و پاکسرشت و ملکیخوی. یافتم از اثر صحبتشان فیض ِ فراوان و
برون از حد و اندازه و درسیدم و درکیدم و عامیدم و فهمیدم، اگر بگذرد ایام
من این نوع ، بماتم علما را.
گر چه عمرم به جهان بیهده گردید، فرنگیدم و
تُرکیدم و تاتیدم و گرجیدم و روسیدم و لزگیدم و بیفایده گشتم. پس ازین دست
ِ من و دامن ِ آن طایفه کز همت ایشان بخروجم ز صفاهان و بشیرازم و آنگاه
حجازیده و حجیده زیارت بکنم مرقد پاک شهدا را.
کردگارا ملکا دادگرا پادشها بنده نوازا که
مرا نیست ز خود خیر؛ بده خیر و به توفیق و به لطف و به کرم تا باصولم
بفروعم، ز کرمهای تو اینها نه بعید است که خلاقی و رزاقی و بیرون کنی از
نخل، رطب، شکر شیرین ز قصب؛ نیست ز لطف تو عجب کز کرم خویش برآری ز کرم
مقصد ما را.
آه اگر باز میافشارم و از صحبت ایشان متاذی
شده، اوقات به ضایع گذرد، هر طرفی چون بنگاهم، بنماید رخ ِ خنجر بیگ و قلخ
بیگ و ایرانقلی بیگ، داش دمور آقا، منی تانیدی؛ به هر فردی از افراد، به این زمرهی مذکور به تعظیمم وناچار بتکریمم و گویم که: "بویور هر نه بویورسن چکرم جانمه منت. زیرا که کسی نیست به شمشیر و به خنجر بتواند که زند یا که نهد سر به سر آهن خارا.
لله الحمد کز آن قوم فراقیده، خراسان و
عراقیدهام و سیرکنان آمدهام تا به صفاهان و شب و روز همی درسم و میِبحثم
و میمشقم و مینستعلیقم، نکنم یاد ز ترکان که نیادند خدا را!!!
ــــــــــــــ
اگه شما این بنده خدا را نمی شناختید من خیلی های دیگه رو نمی شنام و بر عکس شما روح تفحص و جستجوگری ام قوی نیست و نمی رم دنبالش بدونم اون خیلیا کی هستن.
دیوان طرزی رو از نت میشه دانلود کرد. البته خیلی از شعراش بی نمکه. ولی در حدود یک شیشم دیوانش ارزش یه بار خوندن رو داره.
راستی خیلی هم تبرائی بوده. رضوان الله علیه.