تب‌نوشت‌ها

پاسخ:
گفته میشه به آقا گفتن کجای مصائب اهل بیت، خیلی خیلی سخت بود. حضرت فرمود شام، شام.
دیروز از یه کتاب کهنه فروشی که فروشنده هم یه اصفهانی خوش لهجه و مهربون بود دیوان میرزا یحیی اصفهانی رو خریدم. وقتی تخفیف خواستم بلافاصله و بی هیچ حرفی تخفیف داد. شاید ده سال بود دنبال خرید این کتاب بودم، خبر از نفیسبودنش داشتم ولی اجمالا؛
رفتم خونه یه تورقی کردم و گفتم این دیوان قشنگ رو باید چند برابر قیمتش پول داد نه اینکه تخفیف گرفت. اشعارش و حتی عنوان اشعار خیلی حال عوض کن بود. گاهی حماسی، یه وقت شاد، یه موقع حزین، گاهی چشم خون کن!
یکی از شعرها رو که دیدم فقط همین که عنوان رو دیدم دیوان رو بستم(و چشمامم!)....عنوانش: آه من الشام و آلامه :(((
اما به نظرم الان حرف دل حضرت زینب و همۀ اهل بیت و تمامی انبیا -و شاید خود خدا هم!- اینه: آه من الغیبة و طول النظر!
سیدی! غیبتک نفت رقادی و ضیقت علی مهادی و ابتزت منی راحه فوادی
خودمون باعث طولانی شدن انتظاریم ولی: ننتظرک مهما طال الانتظار....
شاید ده روز پیش بود کنار خیابون بودم و ماشین نبود. یه دفعه یه پراید وایساد. جلو دو تا جوون بودن. راننده به عقلاءالمحانین می موند و خیلی سرخوش بود. پیاده شدم کرایه نگرفت، گفت: حاج آقا! برو خوش باش! آقا به زودی میاد.
با حرفش-حتی اگه شوخی هم بود- قد یه کله قند، خوشی و شیرینی رفت تو دلم.
برای جدی شدن شوخی! مذکور صلوات:)

پاسخ:
پس درود بر عقیق
و العن اعدائهم اجمعین