در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم!
شما به چه نیتی دوست دارید زنده باشید؟
اگر قرار باشد زندگی تان را بدهید و یک اتفاق خاص یا غیر خاص در دنیا رخ بدهد، چه اتفاقی را خواهید خواست؟
یکی از اقوام ما هست که شب می خوابد به نیت اینکه صبح برخیزد و صبحانه ای مشتی نوش جان کند. صبح سر کار می رود که ظهر خانه بیاید و ناهار خوشمزه ای را توی رگ بزند. باز بعدازظهر سر کار می رود و فقط نیتش این است ساعات بگذرد و شامی درست و درمان را در شب بخورد. سپس بخوابد و روز بعد و روزهای بعد هم تکرار این دور و تسلسل ملالت زا!
او از بس زندگی اش را در قالب خاص «کار برای غذا» و «غذا برای لذت» تعریف کرده که در آمد نسبتا بالایش را صرف غذا کرده، می کند و خواهد کرد. خب به ما چه؟ دلش می خواهد اینطور زندگی کند و نفع یا زیانش به خود وی بر می گردد.
هر کدام از ما نیز به یک نیت یا چند نیت زندگی می کنیم و معلوم نیست همواره نیت زندگی ما از نیت شکمانۀ بالا بهتر باشد. اما بعضی هستند که فلسفۀ زیستشان را رنگ و بوی دیگری داده اند. یعنی سعی می کنند زندگی شان را به چیز بهتری بفروشند. مثلا می تواند انسان، زندگی اش را به بهشت بفروشد، کما اینکه امام معصوم(ع) فرموده است: «أَمَا إِنَّ أَبْدَانَکُمْ لَیْسَ لَهَا ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِیعُوهَا بِغَیْرِهَا»، بدانید که قیمتی برای بدن های شما جز بهشت نیست، پس آن را به غیر بهشت مفروشید.
البته بالاتر از بهشت هم چیزهای دیگری وجود دارد که انسان می تواند هستی اش را-که اعم از بدن است- فدای آن کند، ولی به هر حال نیت انسان ها متفاوت است. حوصله ندارم بحث را ادامه بدهم، چون نه حالش هست، نه وقتش و نه سوادش. این هم یک الکی نوشت دیگر. تا بعد، یا علی.
ـــــــــــــــــــــــ
بعد التحریر:
دست از رفتن بدار ای کاروان عمر یکدم
تـا ز پـای دلبـر جانـان بـرون آریـم خـاری
مرحوم علامه شیخ حسن رشتی از علمای عصر مشروطه، ملقب به حسام الاسلام(المدفون فی قم المقدسه) گاهی شعر هم می سرود و تخلص اش «دانش» بود. بیت یادشده از وی می باشد و می رسد کسی را که فلسفۀ زیستنش را در محور یادشده در شعر حسام، تعریف کند؛ و العاقبة للمتقین.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعد نوشت:
اینکه حافظ نازنین «باده پرستی» را «کار صواب» می خواند و بدان توصیه می کند، فلسفۀ زیست برخی از متاخران بر وی نیز بوده است. چنانکه عارف کم نظیر مرحوم شیخ محمدرضا قمشه ای متخلص به صهبا، از موحدان کبیر عصر قجر، در شعری اساس عالم هستی را همین فرمایش مرحوم حافظ می داند:
اساس عالم هستی، «بساط باده پرستی»
اگر نداشت ندانم چه داشت عالم هستی؟
الان نیت فقط زنده بودن برای من! :(
و گذر زندگی و کمی هم بندگی از نوع الکی!
اگه یه اتفاق باشه ...چی بهتر از همون اتفاقی که بهترین واسه ی همه
و همه که نه
ولی خیلی ها انتظارشو میکشن