تب‌نوشت‌ها

مطالبی پریشان و درهم

تب‌نوشت‌ها

مطالبی پریشان و درهم

دور تسلسل...

دوشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۴۷ ب.ظ

طلسم زندگی «الفت بنا» نیست

«نفس» را یک قلم «رم» آفریدند                    بیدل دهلوی




موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۲۸
... نجفی

نظرات  (۶)

جهان خون ریز بنیاد است هش دار 

سر سال از مُحرّم آفریدند...!


سلام 

خیلی زیبا و دوست داشتنی ست این غزل.


پاسخ:
سلام دوست خوش ذوقم
آفرین
پس بی دل هم می خونید؟
احسنت.
اصل در انسان های بی دل خوان این است که با دل هستند و متفکر.
به اشتثنای من.
فکر کنم تو وبلاگ قبلی ام یه مطلب الکی علیه این بیت شعر که نوشتید نوشته بودم.
بله. اصلا ریتمش یاد فخر عراقی-اراکی- رو تو ذهن میاره...!
دور تسلسل ....
پاسخ:
دکتر
دور و تسلسل دیگه.
همون که خیلی دچارش بودید؟
یادتون نیست؟
حالا فیلسوفا بیان خودشونو بکشن و بگن که محاله.
آقا نیست خب!
شما روی کاغذ و توی ذهن محالش بدونید. ما به چشم می بینیم. با جفت گوش می شنفیم تبانی این دو ر رو با تسلسل. که ما رو به قتلگاه می برن دم به دم و آن به آن.
نه؟

نمونه ها:
اول از حافظ نازنین خدابیامرز:
ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند؟
دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رخ و زلف تو بس باشد ز بهر حجت و برهان
اگر دعوی کند وقتی کسی دور تسلسل را
مرحوم اوحدی مراغه ای
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نیست در دور خطت دور تسلسل باطل
که خط سبز تو از دور تسلسل بابیست
مرحوم خواجوی کرمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گر چه از روی خرد دور تسلسل باطلست
خط سبزش حکم بر دور تسلسل می‌کند
خواجو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما در این دور مست و بی‌خبریم/سر این دور را تو می‌دانی
چون به دور و تسلسل انجامد/نکته ابتر بود به ربانی
لیک دور و تسلسل اندر عشق/شرط هر حجتست و برهانی
مرحوم مولوی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پایان زلف جعد پریشان سرش ندید
چندانک دور کرد دل اندر تسلسلش
سیف فرغانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تسلسل اینقدر در دور بی‌ربطی نمی‌باشد
گرو از سبحه برد امروز برهم خوردن دلها
بیدل دهلوی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نشئهٔ دور و تسلسل تاکه راگردد نصیب
جای ساغر شش جهت خمیازه می‌چیند خمار
بازم بیدل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از بیدل بیاریم دو هفته طول می کشه!:

عمریست‌ که‌ گم‌گشت در این قلزم نیرنگ
از موج و حباب انجمن دور و تسلسل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دو کس کز مظهر یک اسم باشند ای عزیز من
بود دور و تسلسل این محالست کان مقر دارد
مرحوم شاه نعمت الله ولی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پیچ و خم زلف علی‌رغم حکیمان
تا چشم گشایی همه دورست و تسلسل
مرحوم قاآنی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بریم سراغ معاصرا.
دور پیوند تسلسل به تو دادند ، آری
دست غیبی است که با گردش پیمانه‌ی تست
مرحوم شهریار:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حقیقت بود یا دور و تسلسل حلقه ی زلفت؟
هزار و یک شب این افسانه می خوانم، نمی دانم
مرحوم قیصر.
اینم بی ربط به مطلب، برای شما، با تصرف،:

ای کالِ دور از دسترس، تسلسل صبح
می‌چینمت اما به هنگام ِ رسیدن
قیصر امین پور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینم چون علاقه به شعرای کهن ندارید چندان. نفرت داشتید دیگه؟

من از تبار ِخاطره هایی مشوشم/دارم برای ِ رفتنم آماده میشوم
افتاده ام به دور تسلسل ،غمین،خیال!/سالی گذشت و بار دگر زاده میشوم
مهدی نعیم:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینم شعر خیابونی:
باز هم صبح و ترافیک و من و سختی ها
باز هم دور تسلسل سر بدبختیها
رویا ابراهیمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینم خوراک ذهن و قلب شما و مسطوره ی رمیده و نایب و بقیه ی عشاق حضرت ثامن الحجج:

دست در دست دل پیر خراباتی خود/دایما دور ضریح دور تسلسل بزنم
بعد دل را به ضریح تو ببندم بروم/تا ز هر سمت جهان سمت شما پل بزنم
من اگر نیست حواسم تو حواست باشد/گره بند دلم را نکند شل بزنم
حمید گلدوست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راستی ممنون سر زدین.
امتحانات چطور بود؟!


وداع غنچه را گل نام کردند //  طرب را ماتم غم آفریدند.

نظرت راجع به این بیت چیه؟ 

به نطرم در مصرع اول نسبت به وداع غنچه تعبیر بسیار زیبایی به کار رفته است 


پاسخ:
سلام دوست اندیشمند
از قدیم گفتن وقتی یه پروفسور رفته رو منبر، بی سوادای مکتب خون مث نجفی مهر سکوت رو بکوبن رو لباشون.
دومندش نظامی قمی خدابیامرز فرموده: در شعر مپیچ و در فن او
سوما:
- به استاد فلسفه مون یه روز یه دیوان شعر هدیه دادم. نگرفت. گفت شعر نمی خونم! کتابای دیگه رو هدیه می دم می گیره. شعر نه.
- استاد استاد ما مرحوم علامه طباطبایی هم با اینکه خودش شاعر بود می گفت فلسفه می خونید، دیگه شعر رو قاطی ش نکنید. ذهنتون شعری بار نیاد.
- استاد بیست و چندم ما مرحوم ابن سینا هم توصیه می کردن: شعر و داستان زیاد نخونید. ذهن باید چارچوب داشته باشه. شعر چارچوب نداره. وله. یله س. رها. آزاد. فی کل واد یهیمون!

اما از باب یه ناکارشناس شعر نشناس، می گم تعبیر قشنگی به کار برده و اگه بلاغت هم بلد بودم صنایع بلاغی اش رو می گفتم و الکی دم از مجاز و استعاره و تشبیه و جناس می زدم! البته که قشنگ گفته. وداع غنچه.
ولی میشه یه جور دیگه نگاه کرد. وداع، بار منفی داره. و لو از لحاظ تشبیه تو مصرع دوم قشنگ گفته.
می تونست زیباتر ببینه.
گل، می تونه وادی تکامل و سرزمین ترقی غنچه باشه،
فتح عین، طلوع سحر، جهش رنگی، گشایش آغوش. نه وداع.
بی خیال.
ممنون از شما.
۲۹ تیر ۹۵ ، ۰۱:۱۸ میثم علی زلفی
به هر حال بی دل چون بی دل بوده مسئول هم نبوده که فرمود ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا
اما شما چی؟؟؟
فکر نکنم برای شما دور و تسلسل محال باشه
پاسخ:
جالب بود رفیق
این بازی بی دل و ان الفواد کان عنه مسئولا
من؟
بله. واسه من که ممکن اندر ممکنه! بلکه به مرحله ی وقوع رسیده از نوع مسلسلش!

گفت ز غیب چون رسد روزی روح، سایلی/کرد تبسم آن لب روح فزا که همچنین

عمر دوباره گفتمش چون به کسی دهد قضا؟/داد به دست خواهشم زلف دوتا که همچنین

خیلی آقاس خدا....


سلام
بعضی شبها قبل خواب برای فرزندم کتاب میخوانم. گاهی هم چیزی که خودم دوست دارم، را به همین بهانه میخوانم!! مثلا یک شب گزیده غزلیات بیدل را از کتابخانه برداشتم و دو سه تا غزل برایش خواندم.
 گفت اسمش چی بود؟ گفتم عبدالقادر بیدل دهلوی. بعد یکی یکی توضیح دادم که عبدالقادر اسمش و دهلی شهرش و بیدل اسم شعریش. بعد پرسید: بیدل یعنی چی؟ گفتم یعنی عاشق. گفت: نه، نمیشه. آدم باید دل داشته باشه که عاشق بشه. بدون دل که نمیشه عاشق بشه!! :))
+ دیدم شما نوشتید بادل و متفکر؛ یاد این خاطره افتادم.
پاسخ:
سلام بر جناب بشرای خودشیفته و ایثار گریز!
والله آدم از ایرانی جماعت در تعجب میشه...
من هر شب باید داستان خاله سوسکه و یا شنگول و منگول رو بخوانم اینا بخوابن.... ملت میان غزلیات بیدل رو که پیرمردا هم توش می مونن واسه نی نی هاشون می خونن:)
می گفتید شیرازی هم هست!... ناسیونالیسم بازار.
بدون دل که نمیشه عاشق بشه!
فسوس‌که در غنچه و بو فرق نکردم / دل رفت و من دلشده پنداشتم آه است
حقیقت رو گفته فرزند گلتون.... در سینه دلم گم شده..... تهمت به که...
ممنون از این خاطره ی جذاب
سلام 
اتفاقا این گزیده رو وقتی که نی نی بود خریدم. اون موقع هم میگفتم این که نمیفهمه، بذار یه چیزی بخونم خودم کیف کنم!! ولی الان هشت سالشه. 
شنگول منگول و لیلی حوضک هم خوندم براش. 
خودمم خیلی جاها شعرش رو نمیفهمم. ولی خب میفهمم که قشنگه. دل خوشش میاد. 
چرا خودشیفته؟؟
پاسخ:
سلام و تحیت
بله. تنوع در خواندن خوب است.
بحث من سر سنگینی اشعار بی دل برای نی نی تان بود و الا همه اش هم شنگول و منگول بخوانیم که بلا نسبت نی نی یا نی نی های شما، بچه هایمان خنگول بار می آیند از بس شنگول و منگول شنیده اند.
من خودم از داستان های مثنوی معنوی و حکایات قرآنی انبیا و وقایع صدر اسلام هم زیاد برایشان داستان می خوانم.
یک پا نیمچه مورخ شده اند حتی!
:)
شما به تعبیراتی که من می نوشتم خیلی اهمیت ندهید.
شاید از این جهت که میل خود را بر میل نی نی مزبور، ترجیح داده اید. به جای اینکه چیزی را بیاورید به درد او بخورد و لو میل شما بدان نباشد، چیزی را آورده اید که هوس خودتان بوده!
با احترام

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">