ای حضرت قائم و نه قایم!
جمعه, ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۲۲ ب.ظ
چگونه ممکن است کوچک بتواند بزرگ را حبس کند؟
دست کوچک یک طفل نمی تواند تمام گل های بوستان را در خود قایم کند.
لیوان کی می تواند یک دریا را در خودش جای دهد و بلا تشبیه «مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی؟»
پس چرا زمان تنگدل ما امام زمانمان را و عصر تاریک ما ولی عصرمان را پنهان کرده؟
می دانم که زمان و عصر هم، عاشق صاحب و ولی مایند، اما مگر زبان آدمی زاد حالی شان نمی شود و از قواعد امانت و قوانین عاریه بی خبرند که «دلداده به عاریت نشاید»؟
از ما چه می خواهی عوض بدهیم، ماه عاریت گرفته و آفتاب به امانت برده مان را پس دهی روزگار؟
یک جام ز صد هزار جان به برخیز و قماش ما گرو نه
ما از خود خویش توبه کردیم ما هیچ نمیرویم از این ده
برخیز و به زه کن آن کمان را ماییم کمان و باده چون زه
بگریز ز غم به سوی شه رو وز خانه عاریت برون جه

۹۵/۰۴/۲۵