هر غمی را چارهای کردم به فرهنگی، ولی
با فراقت بر نمیآیم به فرهنگ، پس بیا
اوحدی-با تصرف
هر غمی را چارهای کردم به فرهنگی، ولی
با فراقت بر نمیآیم به فرهنگ، پس بیا
اوحدی-با تصرف
ز غصه ها _که تو دانی_ کدام ازین بتر آخر؟
که میل سوی تو داریم و ره به سوی تو مشکل 😐😔
صبا سست میجنبی، آخر چنان رو/ که با ناله من کنی همعنانی
به زیر لب این نکته را از زبانم/ بگویی که: «ای مایه شادمانی
تو دوری و من در فراق تو زنده/ زهی سست عهد و زهی سخت جانی
به امید وصل تو هستم ولیکن/ کسی را مبادا چنین زندگانی...»