تب‌نوشت‌ها

مطالبی پریشان و درهم

تب‌نوشت‌ها

مطالبی پریشان و درهم

راند دیوان را حق از مرصاد خویش

سه شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۱۳ ب.ظ

یکم-  به قول سعدی «ندانم کجا دیده ام در کتاب»، یا شاید در روزنامه، که یک خبرنگار خارجی وقتی در دوران جنگ به ایران آمده بود؛ گفته بود: «من تا به حال جنگی به این عجیبی و پر از شگفتی ندیده ام. سربازان ایرانی بی نظیرند. اول خودشان را می کشند، سپس به جنگ دیگران می روند»(نقل ذهنی)؛
منظور وی تهجد و اخلاص و شب زنده داری و مناجات محوری و ایثار رزمندگان ما بود. البته نه اینکه همه این طور بوده باشند، طبیعی است که کاستی هایی هم وجود داشته و بی اخلاصی هایی و خودخواهی هایی و راحت طلبی هایی وووو
چنانکه در جنگ های انبیای الهی و امامان با دشمنان خدا هم این گونه بوده که در جبهۀ حق، سربازانی بوده اند که یا از ابتدا ایمان نداشته و به هر دلیل، وارد گود مبارزه می شده یا در میانۀ راه ایمانشان متزلزل می شده است. در جنگ ما هم این چیزها وجود داشته باشد ولی از حیثیت تقدسی که دارد، نباید این امور برجسته شود و فقط برخی افراد از جمله سران نظامی از جهت رفع آسیب های مشابه باید این موارد را بکاوند.
خلاصه جنگ ما یک اکسیر عجیب بود. دسته ای از خارجی ها و سران کفر بهتر از ما ایرانیان، حرف جنگ را فهمیدند و این که این کیمیای عجیب، چگونه مس وجود افراد را نقره و طلا می کند. شاید و بلکه حتما، هیچ کشوری در دنیای معاصر، چنین نمونۀ تجربه شده ای را ندارد و البته صد حیف که ما بهره برداری کافی از این امر نمی کنیم. اگر چه همین فرهنگ ایثار و جهاد و جانبازی و شهادت که رگۀ نه چندان پر رنگی در ادبیات و فرهنگ و شعر و سینما و رسانه و معماری و... ما دارد، هم در جای خودش ظرفیتی بس بزرگ و نعمتی بس سترگ است.


دویم-  از ابتدای تاریخ تا زمان ظهور امام عصر(عج) همواره انسان هایی از خودی ها بوده اند که کارشان نق زدن بوده و هست. اینها نه تنها سنگی از راه بر نمی دارند که سنگ راه می شوند. در بحث جبهه و جنگ نیز همین طور است. چه جبهه و جنگ دهۀ شصت و چه الانِ سوریه و عراق و لبنان.
البته نقد منصفانه و فایده مند که از روی تخصص و خرد صادر شده و تالی فاسد نداشته باشد، با نق زدن فرق دارد ولی اغلب کسانی که خود را نقاد می بینند هم در حقیقت مهر نق نقو بر پیشانی شان می خورد و بس، اگر چه پس از مرگ این مهر را ببینند.
در میان روحانیت هم همین الان بعضی هستند و قبلا هم بوده اند. در روحانیت لبنان و عراق هم هست.
چند وقت پیش یکی از دوستان مجازی که طلبه است، در واتس آپ می گفت آیت الله فلانی گفته خمینی! چه طور می خواهد جواب خون هایی که به دستور وی ریخته شده را بدهد؟
برای وی نوشتم: این آقا که خدایش بیامرزد، واقعا مجتهد بوده؟ اصلا معنای اجتهاد و تصویب و تخطئه را می داند؟ و اینکه ما مکلف به وظیفه ایم و لو بلغت النتیجة ما بلغت؟ اگر آن خدابیامرز در زمان امام علی بود، چنان که ابن عباس گفت، وی هم می گفت ای علی! تو جواب خون این طوایف مسلمین را چطور می دهی؟
گفت قیاست مع الفارق است.
من: قیاس مع الفارق نیست. درست که حضرت امام علی معصوم است و امام خمینی معصوم نیست.
ولی امام علی نیز بر اساس ظواهر رفتار می کرد و مجتهدین واقعی، یه ویژه معتقدان به ولایت فقیه، خود را عینا در جایگاه امام می بینند و تالی تلو وی، نه در مقامات باطنی که در وظایف اجتماعی؛
و چون موضوع واحد بود محمول هم یکسان است.
به جای ترویج این افکار و نقل قول از فقهای بی بصیرت(نمی گویم معاند) برو این دورۀ درخشان تاریخ بشر، و نه تنها تاریخ اسلام و ایران، را به مسخره نگیر و اگر مادح خورشید نیستی و گره گشا؛ دست کم ابر سیاه و سنگ راه نباش، و حقیقت را نمی بینی ره افسانه مزن.
اگر هنوز با نظام طاغوتی پهلوی انیس و حلیف بودیم و امام خمینی هم مثل تفکر آقای شما همین طور کنار می آمد، خوب بود؟
جوابم مثل اینکه تند بود دیگر رفت که رفت!


سیوم-  و إن ربک لبالمرصاد؛ امروز سالروز عملیات مرصاد است. اگر چه به برکت بصیرت امثال محسن رضایی که اگر ایمانش قوی تر بود چنان نمی کرد که کرد، اواخر جنگ وقایع ناگواری رخ داد و داستان آیت الله منتظری و نفوذی های بیتش هم مزید بر ناگواری ها، ولی عملیات مرصاد حسن ختامی بر آن دورۀ درخشان جنگی شد.

عملیات مرصاد- ویکی پدیا

عملیات مرصاد- سایت فاتحان

عملیات مرصاد- آپارات

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۰۵
... نجفی

نظرات  (۲)

سلام

از امام خمینی (ره) برای یکم و دوم:
راه مبارزه با اسلام امریکایى از پیچیدگى خاصى برخوردار است که تمامى زوایاى آن باید براى مسلمانان پابرهنه روشن گردد؛ که متأسفانه هنوز براى بسیارى از ملت هاى اسلامى مرز بین «اسلام امریکایى» و «اسلام ناب محمدى» و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدس‏ نماهاى متحجر و سرمایه داران‏ خدانشناس و مرفهین بى‏ درد، کاملًا مشخص نشده است. 

و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آیین، دو فکر متضاد و رو در رو  وجود داشته باشد؛ از واجبات سیاسى بسیار مهمى است که اگر این کار توسط حوزه‏ هاى علمیه صورت پذیرفته بود، به احتمال بسیار زیاد سید عزیز ما، عارف حسین، در میان ما بود. 

وظیفه همه علماست که با روشن کردن این دو تفکر، اسلام عزیز را از ایادى شرق و غرب نجات دهند..

اون یکی پست را بعداً می خوانم.
پاسخ:
سلام و درود
شرمنده وقتتان را صرف خواندن این خزعبلات می کنید دوست بسیار عزیزم.
خدا امام و مرحوم عارف الحسینی را بیامرزد و شفاعتشان را نصیب من و شما.
تشکر از مطلب منقول.
با سلام

من به تصمیم مرحوم آیت الله سید روح الله خمینی به عنوان یک مجتهد جامع الشرایط احترام می گذارم.
ولی با تخطئه دیگران مخالفم.

چون در آن صورت تکلیف و اجتهاد دیگر مجتهدین که قائل به اقدام در عصر غیبت نبودند زیر سوال است!
پاسخ:
سلام عزیزم
زیر سوال بردن یک چیز است و وحدت حق یک چیز دیگر.
تخطئه در معنای لغوی اش به کار نرفته که.
تخطئه و تصویب دو اصطلاح هستند که به بحث پیرامون وحدت حق یا تکثر حق مربوط می شود. ما شیعه ها معتقدیم حق یکی بیش نیست و آن هم در لوح محفوظ پیش خداوند ثابت است. حال ممکن است مجتهد رایش مطابق آن باشد یا نه، که در صورت اول له اجران و در صورت دو له اجر واحد.
چون شیعه، مجتهد را محتمل الخطا می بیند، مخطئه نام دارد.
سنی ها اما جور دیگر می بینند. برای اینکه کارهای اسلاف فلان فلان شده شان را درست کنند می گویند کل مجتهد مصیب. هر مجتهدی، به حق اصابت می کند و بدان می رسد. پس حق ها متعدد است و لو در تضاد و حتی تناقض با هم. چون این ها همه ی مجتهدین را بر صواب می بینند مصوبه و اهل تصویب نام دارند.(حال با دو تیره اختلاف که برخی از اهل سنت اصلا قائل به ثبوت حکم در لوح محفوظ هم نیستند و تیره ی دیگر هستند و کلاهما علی خلاف الله یسیران)

این اصل قضیه
اما اگر بنابر مبنای شیعه، مجتهدی -بدون عناد و از روی اجتهاد- به نظری رسید، برای خودش و مقلدینش حجت است. مجتهد دیگر اگر بر خلاف وی بود، ما نمی گوییم هر دو، بر صواب اند. یا حرف حق چیز ثالثی است یا یکی از دو قول این دو مجتهد/
اما بر فرض تشکیل حکومت یا در صورت تعارض دو فتوا در فرض عدم تشکیل حکومت، بالاخره در مقام فعلیت باید یکی کان لم یکن و خاموش شود. مثل همین الان در مملکت ما...
بحثش مفصل است و مقوله ی حکم و فتوا و بحث اعلمیت و تعارض در غیر احکام ووووو
تشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">