تب‌نوشت‌ها

مطالبی پریشان و درهم

تب‌نوشت‌ها

مطالبی پریشان و درهم

زعامت، رهبری، پیشوایی و امامت جامعه یکی از معمولی ترین و سطح پایین ترین شئون امام علیه السلام است و در ایامی خاص همچون عیدها، این شان و منزلت و جایگاه جلوه عمومی بیشتری برای مردم دارد...

و شاید از همین روست که در عصر غیبت امام علیه السلام، اشتداد حزن و غم در اعیاد افزون تر است؛ و کلما اشتدت الافراح اشتدت الاحزان.

الآن هم شاهد سه عید متوالی در سه روزیم: عید عرفه، عید قربان و عید جمعه. به بیان دیگر یعنی ترافیک غم و غصه-و لو غیر علنی- در حد لالیگا!

 

عید می تواند تداعی چیز دیگری هم باشد: بازگشت و معاد دنیوی و اعاده دین و تجدید اساس آیین توسط وارث اهل بیت ختم المرسلین صلوات الله علیهم اجمعین. 

برخی دوستان تمدن دوست که در عصر غیبت برای شیعه رسالت جهانی قائل اند نه اینکه توهم دارند می توانند رقمی بر بحر زنند و دنیا را بسازند، از این رو دوست ندارند قبول کنند که ظهور حضرت حجت علیه السلام به معنای ورود در عصر جدیدی است؛ با زیر و رو شدن اساسی گذشته ای که طبعا حال بالفعل و آینده بالقوه ماست.

خداوند معید است و حضرت صاحب الزمان علیه السلام نیز هم. لذا آب در هاون کوفتن و عرض خود را بردن است تلاش برای نپذیرفتن برابری ظهور با تخریب درست و حسابی زمین و زمانی که ما هم جزوش هستیم.

این المتخیر لاعاده المله و الشریعه؟ 

 

ای باد سلام ما بدو بر...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۰۲ ، ۱۸:۳۱
... نجفی

زاهدان تسبیح می‌خوانند و "خسرو" نام دوست

ذکر هر کس آن‌چنان باشد که تلقین کرده‌ اند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۶ خرداد ۰۲ ، ۲۳:۰۵
... نجفی

من آمدن به پیشت، دانی نمی‌توانم
اما اگر تو آیی، دانم که می‌توانی...

 

گرچه ز من ملول است او -ای صبا- چنان کن
کین نامه -هر چه بادا- بادا بدو رسانی

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۰۲ ، ۲۲:۰۹
... نجفی

 

سودای غمت شادی دلهای غمین است

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۵:۴۰
... نجفی

رخ تو رونق قمر بشکست /  لب تو قیمت شکر بشکست 

لشکر غمزه‌ی تو بیرون تاخت /  صف عقلم به یک نظر بشکست 

بر در دل رسید و حلقه بزد /   پاسبان خفته دید و در بشکست

 

من خود از غم شکسته دل بودم /  عشقت آمد تمامتر بشکست 

نیش مژگان چنان زدی به دلم /  که سر نیش در جگر بشکست 

نرسد نامه‌های من به تو ز آنک /     پر مرغان نامه‌بر بشکست 

 

قصه‌ای می‌نوشت «خاقانی»

قلم اینجا رسید و سر بشکست

 

 

...
۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱ ۲۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۳:۱۸
... نجفی

فرمود:

نزیلک حیث ما اتجهت رکابی

و ضیفک حیث کنت من البلاد


و خوش سرود:


نام تو نویسم ار قلم بردارم

کوی تو گذارم چو قدم بردارم


جز روی ترا نبینم ای جان جهان

در عمر خود ار دیده ز هم بردارم

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۰۸
... نجفی


رخ زرد و کبود تن سرافکنده منم
شب مرده ز غم، روز به تو زنده منم!!!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۳:۴۵
... نجفی

ای آرزوی جانم در آرزوی آنم
کز هجر یک شکایت در گوش وصل خوانم
دانی چگونه باشم؟ در محنتی چنینم
زان پس که دیده باشی در دولتی چنانم


با دل به درد گفتم: کاخر مرا نگویی
کان خوشدلی کجا شد؟ دل گفت: می‌ندانم
آری گرت بیابم روزی به کام یابم
ورنه چنانکه باشد زین روز درنمانم


گه‌گه به آب دیده خرسند کردمی دل
کار آن‌چنان شد اکنون آن هم نمی‌توانم:((
من این همه ندانم، دانم که می‌برآید
جانم ز آرزویت، ای آرزوی جانم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۳:۴۶
... نجفی

Image result for ‫گل زیبا‬‎


باد سحری گذر به کویت دارد
زان بوی بنفشه‌زار مویت دارد

در پیرهن غنچه نمی‌گنجد گل
از شادی آنکه رنگ رویت دارد


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۶:۴۲
... نجفی

منتظر همه چیزش با بقیه فرق می کنه

از جمله سال تقویمی اش.

۱۱۱۰ سال از آغاز غیبت کبری(لعنه  الله علیها) گذشته و امروز روز اول سال جدید غیبته. سال ۱۱۱۱ غ ک.

حلول سال نو تسلیت!!!

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۳۱
... نجفی

هرچه در مدح تو گویند رواست

جز تو ، وان‌لم‌یزل و سبحانست


شعر جز مدحت تو تزویرست

شغل جز طاعت تو عصیانست


من چه دانم شرف و رتبت آنک

عقل در ماهیتش حیرانست


از تو آن مایه بداند خردم

که تو را جز به تو نتوان دانست


کس دگرباره درین دم نرسد

می بخور گرچه مه شعبانست!

####

حکیم انوری، با تلخیص و تصرف

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۳۸
... نجفی

نه هفته‌ایست، نه ماهی، که رفته‌ای زبر ما

نهفته نیست کزین غم چه دیده چشم تر ما

زمان ما به سر آورد درد عشق تو، جانا

هنوز تا غم هجران چه آورد به سر ما...

ز ظلمت شب هجران به زحمتیم، چه بودی

کز آسمان وصالی بتافتی قمر ما؟...

نموده‌ای که: چو غایب شوند مهر نماند

بیا، که مهر تو غایب نمی‌شود ز بر ما

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۶:۱۶
... نجفی

از تو همین تواضع عامی مرا بس است

در هفته‌ای جواب سلامی مرا بس است

نی صدر وصل خواهم و نی پیشگاه قرب

همراهی تو یک دو سه گامی مرا بس است

بیهوده گرد عرصهٔ جولانگه توام

گاهی کرشمه‌ای و خرامی مرا بس است

خمخانه‌ای نمی‌طلبم از شراب وصل

یک قطره بازمانده جامی مرا بس است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۷:۱۹
... نجفی

از امام کاظم علیه‌السلام روایت شده که فرمودند:

طُوبَى لِشِیعَتِنا المُتَمَسّکینَ بِحَبلِنا فی غیبةِ قائِمِنا، الثّابِتینَ عَلَى موالاتِنا و البراءَةِ مِن أعدائِنا، أولئِکَ مِنّا وَ نَحنُ مِنهُم، قَد رَضُوا بِنَا أئمةً، و رَضِینَا بِهِم شیعةَ، فَطُوبَى لَهُم، ثمّ طُوَبى لَهُم هُم وَ اللّهِ مَعَنا فی دَرَجَتِنا یومَ القیامةِ.


خوشا به حال شیعیان ما که در زمان غیبت قائم ما پیرو ما هستند و همچنان بر دوستی ما ثابت و از دشمنان ما بیزارند؛ آنها از ما و ما از آنها هستیم؛ آنها ما را به عنوان امامان خود برگزیده و ما هم آنها را شیعیان خود می‌دانیم، پس خوشا به حال آنها و باز خوشا به حال آنها؛ به خدا سوگند آنها روز قیامت همنشینان ما خواهند بود.


 نوادر الاخبار، ملا محسن فیض‌کاشانی، ص۲۵۰


اللهم اجعلنا من المنتظرین!!

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۴:۲۷
... نجفی

اللهم انی اجدد له فی صبیحه یومی هذا و ما عشت من ایامی عهدا و عقدا و بیعه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۵:۴۳
... نجفی
شرح غم تو لذت شادی به جهان دهد                
وصف لب تو طعم شکر در دهان دهد

طاووس جان به جلوه درآید زخرمی                     
گر طوطی لبت به حدیثی زبان دهد

شمعیست چهره تو که هر شب ز نور خویش         
پروانه ی عطا به مه آسمان دهد


خلقی ز پرتو تو چو پروانه سوختند                     
کس نیست کز حقیقت رویت نشان دهد

زلفت به جادوی ببرد هر کجا دلی است                
وانگه به چشم و ابروی نامهربان دهد

جز زلف و چهره ی تو ندیدم که هیچ کس             
خورشید را به ظلمت شب سایبان دهد


مقبل کسی بود که چو خورشید عارضت
هجرانش تا به سایه زلفت امان دهد

ماییم و آب دیده که سقای کوی دوست
ده مشک از این متاع به یک تای نان دهد

و آن بخت کو که عاشق رنجور قوتی
با این دل ضعیف و تن ناتوان دهد؟


وان طاقت از کجا که صدایی ز درد دل
در بارگاه خسرو خسرو نشان دهد

فریاد من ز طارم گردون گذشت و نیست
امکان آنک ز حمت آن استان دهد

نه کرسی فلک نهد اندیشه زیر پای
تا بوسه بر رکاب صاحب زمان(عج) دهد


فرّ همای سلطنت آن را بود به حق
کش حکم تو به سایه چتر آشیان دهد

هرآهنی که بر سر چوبی کنند راست
چون رُمح تو چگونه قرار جهان دهد ؟

اعجاز موسوی نبود هرکجا کسی
چوبی شعیب وار به دست شبان دهد


صد قرن بر جهان گذرد تا زمام ملک
اقبال در کف چو تو صاحب قران دهد

در گرد بارگاه تو کیوان شب یتاق
تا روز بوسه بر قدم پاسبان دهد

شاها خلایق از تو عزیز و توانگرند
درویشیم سزد که به دست هوان دهد؟

ظهیر فاریابی-با تصرف اندک و به جا!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۴:۵۴
... نجفی

در آرزوی شکر و بادام تو صد سال
بر بستر تیمار تو بیمار توان بود

صد شب به تمنای وصال تو چو نرگس
بی‌نرگس بیمار تو بیدار توان بود

آنجا که مراد تو به جان کرد اشارت
با خصم تو در کشتن خود یار توان بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۳:۰۹
... نجفی

گرچه شد کشور حسن تو ز خط زیر و زبر
همچنان دیده به رویت نگران است که بود

دل ما با تو چنان است که خود می دانی
گوشه چشم تو با ما نه چنان است که بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۷ ، ۱۶:۲۶
... نجفی

دامن کشان به باغ گذر کن که سرو را

دامن ز رشک قد تو در پا کشیده اند

نقش خیال ابروی شوخ کمان وشت

برکارگاه حسن چه زیبا کشیده اند

مستوفیان کشور خوبی چو خطّ تو

حرفی دگر به دور قمر ناکشیده اند


ماه رجب امسال هم رفت و برای آمدنت هیچ غلطی نکردیم؛ فغان از این تطاول، آه از این جور. اللهم اعف عن تقصیراتنا فی حق صاحب العصر و الزمان...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۷ ، ۱۹:۰۰
... نجفی

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر

سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم

زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم

طره را تاب مده تا ندهی بر بادم

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۵۲
... نجفی

یک کانال نسخه های خطی که در آن عضوم، امشب تصویر کاغذی را گذاشته بود که قصیده زیبایی از محمد بن معصوم موسوی در استغاثه به امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) در آن نوشته شده بود. مصرع اول مطلعش این است: یابن الامام العسکری ابن النقی...

که شاعر در طاعون دوم نجف(که نمی دانم سال چند بوده. شاید حوالی ۱۲۷۰ق)، برای دچار نشدن به مرگ، این شعر را سروده و بر خواندنش مداومت کرده و نجات یافته است. به نظرم از ریشه روابط امام و رعیت را بد تحلیل کرده ایم. خودم را نمی گویم که اصولا فارغ از این ماجراها هستم. مقصودم شیعیان منتظر است. شیعه که در این زمان رعیت امام عصر علیه السلام است، اگر بخواهد مبحث طاعت و اطاعت که رکن اصلی تشیع راستین است را رعایت کند باید به اصول و قواعدی معتقد و بلکه پایبند باشد و اصلی ترین قاعده شاه و رعیتی، طبق قانون اساسی غدیر خم که پیغمبر اولی به انفس مردم بود و ائمه دوازده گانه شیعه نیز نایب و خلیفه و مثل او هستند(الا ما خرج بالدلیل)، این خواهد بود که شاه غایب از نظر را بیش از خود بخواهد و در هر امر او را بر خویش مقدم بدارد و اگر در طلب و دعا و استغاثه های خودی(و نفسانی) جز این کند، اگر هم مستحق ملامت و سزاوار سرزنش نباشد، در عدم پایبندی و فقدان اعتقاد قلبی اش به اصول شاهنشاهی الهی نباید شک کرد. مثل صاحب همین شعر استغاثی جان از مهلکه به در برده یا شکافته شدن دیوار در داستان نجات سید صالح عاملی-جد اعلای امام موسی صدر- و همراهان در زندان به خاطر خواندن دعای طائر رومی و از این دست حکایات!

نه؟

البته باید سخت نگرفت. خدایا بیش از این بر نمی آید!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۴ فروردين ۹۷ ، ۰۴:۱۶
... نجفی


مرگ از آن به که مرا از تو خجل باید بود

نه کلامی و نه حرفی و نه قیلی و نه قال

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۵۱
... نجفی

دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد

رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد


سر من مست جمالت دل من دام خیالت

گهر دیده نثار کف دریای تو دارد


ز تو هر هدیه که بردم به خیال تو سپردم

که خیال شکرینت فر و سیمای تو دارد


غلطم گر چه خیالت به خیالات نماند

همه خوبی و ملاحت ز عطاهای تو دارد


گل صدبرگ به پیش تو فروریخت ز خجلت

که گمان برد که او هم رخ رعنای تو دارد


سر خود پیش فکنده چو گنه کار تو عرعر

که خطا کرد و گمان برد که بالای تو دارد


جگر و جان عزیزان چو رخ زهره فروزان

همه چون ماه گدازان که تمنای تو دارد


دل من تابه حلوا ز بر آتش سودا

اگر از شعله بسوزد نه که حلوای تو دارد


هله چون دوست بدستی همه جا جای نشستی

خنک آن بی‌خبری کو خبر از جای تو دارد


اگرم در نگشایی ز ره بام درآیم

که زهی جان لطیفی که تماشای تو دارد


به دو صد بام برآیم به دو صد دام درآیم

چه کنم آهوی جانم سر صحرای تو دارد


خمش ای عاشق مجنون بمگو شعر و بخور خون

که جهان ذره به ذره غم غوغای تو دارد

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۷ ، ۰۶:۲۶
... نجفی


آرام و خواب خلق جهان را سبب تویی


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۲۹
... نجفی