تب‌نوشت‌ها

مطالبی پریشان و درهم

تب‌نوشت‌ها

مطالبی پریشان و درهم

ماه شعبان را ماه حضرت رسول اکرم(ص) می گویند. از جهتی ماه کربلائیان هم هست. ماه امام مهدی نازنین هم. اگر عدد بازی کنیم، چون ماه هشتم سال قمری است، ماه امام رضا هم. سلام الله علیکم یا اهل البیت...

قدیم قدیما، بین زن و مرد توی حرمهای معصومین، حصار و فاصله نبود. بعدا به خاطر افزایش زوار، یه شیشه ای میشه ای چیزی می زاشتن. مال امام رضا مات نبود و زن و مرد رو میشد دید. شاید ده بار به خدام و بعضی مسئولین حرم گفته بودم خوبه شیشه رو مات کنید. بهترین جواب این بود که بزار معنویت بیشتر بشه! یا کی اینجا به فکر اون حرفاس؟! اخیرا متولی جدید حرم، شیشه ی فاصل بین مردا و زنها رو مات کرده.

حالا شاید کسی بگه بازم صدا میاد؟!!!

صدا خیلی مهم نیست. چون کلا از بس شلوغیه کسی متوجه نمیشه بقیه چی میگن و صلوات پشت سر صلوات. خانمای حرم امام رضا- شاید به خاطر شدت معنویت!- خیلی جیغ و دادشون بیشتره تا حرم حضرت معصومه، که معمولا خانمها ساکت تر و کم صدا تر هستن. ولی بازم گاهی صدا میاد. صدای اصلی توی حرم، معمولا طلب صلوات توسط مردهاس. گاهی هم که یه زن روستایی! حواسش نیست و با صدای بلند میگه صلوات بفرستید زنها مراعات می کنن و صلواتشون آهسته اس. حالا بگذریم. امروز نزدیکی های اذان ظهر توی حرم، زیارتنامه رو که خوندم، یکی از بخش خانما صدا زد: «مامان امیر مهدی»، و من آتیش گرفتم!

لابد پسر بچه ای به اسم امیرمهدی گم شده و خادم یا یه خانم، اومده دنبال مامانش می گرده. اما من ذهنم رفت تو کوچه های سامرا! سال 260 قمری. که مامان امیر مهدی، از بچه اش جدا شد. برای همیشه. وای که حضرت نرگس خاتون چی کشیده وقتی خانمای آشنا یا غریبه احوال امیر مهدی اش رو می پرسیدن. اصلا فکر کنم بعد از اماما، غم انگیزترین دعاهای ندبه رو حضرت نرگس خونده.... صلوات الله علیکِ و علی ابنک...

ـــــــــــــــــ
همسایه نوشت: یکی از همسایگان ارجمند فرموده است: طبق نقلی، حضرت نرگس(سلام الله علیها) قبل از شهادت حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) از دار دنیا رحلت نموده اند.
البته قول مشهور و قوی، بر خلاف این است، ولی خب خوبی قضیه این است که در صورت صحت این نقل، دیگر حضرت نرگس، فراق و غیبت فرزند دلبندشان را ندیده است. هر چند مشکل دیگری روی می دهد و آن اینکه امام مهدی علیه السلام و عجل الله فرجه، قبل از گرفتار شدن به سه مصیبت شهادت پدر بزرگوار، غیبت صغری و غیبت لعنتی کبری، دچار مصیبتی به نام مرگ مادر هم شده است. کلا حجم اندوهی که امام مهدی کشیده، از کودکی تا حالا که یک جوان تقریبا 1200 ساله تشریف دارند، را هیچ پیغمبر و امامی با این وسعت حجم و طول زمان نچشیده است. یا دهر اف لک من خلیل:(((


۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۰۴
... نجفی

عید مبعث بر شما مبارک و میمون.

پیمبر در شب معراج ناگاه             یکی دریای اعظم دید در راه                        ادامه...


  1. راهیان کوی دوست؛ شرح حدیث معراج / تالیف: آیت الله محمدتقى مصباح یزدى.      متن کتاب


  1. سر الاسراء: شرح حدیث معراج همراه با ترجمه فارسی (دوره چهار جلدی)/
    تألیف: مرحوم آیت الله شیخ علی سعادت پرور(پهلوانی تهرانی یزدی!)          معرفی اجمالی

  1. الجواهر السنیة از شیخ حر عاملی؛ احادیث کتاب اعم از حدیث معراجه.  معرفی  / دانلود عربی و همچنین اینجا  / دانلود ترجمه
۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۶:۳۱
... نجفی
  1. روز و شب مبعث از بهترین و مبارک ترین اوقات تاریخ کرۀ زمین است!
  2. نبی اعظم(ص) قبل از مبعوث شدن به رسالت در 40 سالگی، نماز می خواندند و حتی آیات و سوره های همین قرآن فعلی ما را هم تلاوت می فرمودند، همین قرآنی که در شب مبعث، آغاز نزول آن بر جناب مبارک حضرت بوده است. حضرت علی(ع) که در حین مبعث برادر مکرمشان، ده ساله بودند، نیز از بدو تولد آیات و سوره های بسیاری را تلاوت فرموده بود. بودن قرآن قبل از مسئلۀ بعثت، نافی آغاز نزول در شب بعثت نیست.
  3. در دعای ندبه می خوانیم که «و عرج بروحه الی سمائک»؛ گر چه در برخی نسخه های قدیمی نیز، عرج به، آمده است ولی اینکه در نسخه های مفاتیح شیخ عباس قمی، تصرف کرده و عرج به را جایگزین عرجه بروحه قرار داده اند، کار درستی نیست. توهم اینکه این عبارت عرج بروحه، اثبات معراج روحانی می کند، توهم باطلی است. در باب کیفیت انجام معراج، برخی روحانی محض و بعضی روحانی-جسمانی می دانند. شیخیه برای حل مسئلۀ خرق و التیام دست به دامان جسم هورقلیایی شده اند! البته ما به سبب اینکه خیلی خیلی از رئیس جمهور فعلی خوشمان می آید! دوست داریم اصلا از اول تا آخر معراج، جسمانی می بود و اسمی از روحانی در کار نبود. ولی خب بحث بر سر آن عبارت است و مجبوریم نام ایشان را فعلا تحمل کنیم شاید زودتر خداوند خیرش! را از سرمان کم کند. به تعبیر استاد ما حضرت آیت الله جوادی آملی: تعبیر به معراج روحانی نافی همراه بودن جسم در قضیۀ معراج نیست. فرق است بین نفی جسم در معراج با معطل ماندن جسم. لذا عبارت دعای شریف ندبه که «عرج بروحه الی سمائک» است، نفی معراج جسمانی در کنار معراج روحانی نمی کند و عبارت درستی است. حالا در سرداب سامرا بزرگانی چون مرحوم شیرازی و مرحوم میرجهانی هزار بار قضیه ای را ببینند، که چه؟
  4. عید مبعث پس از عید غدیر، شیعی ترین عید اسلام است. یعنی سنی ها-که خدا هدایتشان کند- بیشتر به دو عید فطر و قربان اهمیت می دهند. عید غدیر را که نباید اسم برد که از آن به شدت تمام فرار می کنند. اما به عید مبعث-به ویژه قدمایشان- چندان توجهی نداشته اند و البته سنی های داخل ایران بعد از انقلاب، توجه بیشتری به عید مبعث پیدا کرده اند. در مبعث مسئلۀ نبوت خاصه مطرح است و در غدیر، مسئلۀ ولایت عامه؛ و غدیر از مبعث برتر است و عید غدیر هم برتر از عید مبعث. ولی برخی طوری تعبیر از عید شریف مبعث می آورند که گویی برترین روز تاریخ همین روز است. از این جهت عید مبعث، بزرگترین روز تاریخ بشر نیست مگر از جهت اینکه این روز سر آغاز رسالت و بعثت رسول خاتم و هدیه داده شدن دین نهایی الهی به بشریت بوده که خب با این حساب، مبعث روزی فوق العاده است، اگر چه از این منظر، می توان روزهای دیگر مثل روز ولادت منور حضرت رسول مطهر(ص) را هم از جهتی بهترین روز تاریخ دانست.
  5. ما چهار عید در اسلام داریم: عید غدیر، عید جمعه، عید قربان و عید فطر. تعبیر به عید مبعث، یک تعبیر تسامحی است، چنانکه استاد ما آیت الله شبیری زنجانی به تعبیر آوردن مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح از عرفه به عید عرفه هم اشکال دارد. ظاهرا هم حق با آقای شبیری است و مرحوم قمی چون مجتهد نبود و اصول فقه را به خوبی نمی دانست، در جمع بین روایات گاه عالمانه عمل نمی کند و البته اشکالی هم ندارد. در عوض خیلی مخلص و متتبع و خستگی ناپذیر بود. از سویی می توان تعبیر ایشان را نسبت به عید عرفه، تسامحی دانست، مثل تعبیر تسامحی ما در مورد عید مبعث. لذا جز آن عید، عیدی دیگری نداریم جز روزهایی که در آن گناه نکنیم و نیز برخی روزهای دیگر که در پاره ای احادیث تمجید شده و بعضا حتی به عنوان عید مطرح شده اند. اگر چه عید بودن هم مقوله ای تشکیکی است. اما از هر چه بگذریم وقتی امام عصر(عج) ظهور کند، روز ظهور ایشان هم عید جدیدی خواهد بود، برتر از هر عید دیگر!، مگر اینکه روز ظهور ایشان با جمعه یا یکی از اعیاد دیگر تقارن داشته باشد. اصلا خدا کند ایشان روز هشت شنبه بیایند:( ما حاضریم هفته را هشته کنیم، ولی ایشان تشریف بیاورند:)
  6. مبحث دیگر در باب مبعث، کیفیت نزول وحی است. از جنجال برانگیز ترین اظهار نظرها پیرامون مبعث و نزول وحی، در بیست سال اخیر را عبدالکریم سروش ابراز داشته است. برخی اظهار نظرهای ایشان، کفر محض است ولی مشکلی که در این میان است درک سنگین مباحث وحی است. مثل قضیۀ امر بین الامرین، که تقریبا هیچ کدام از ما، آن را درک نکرده ایم. لذا به تعبیر آقا رضا همدانی، علامۀ توانای عصر قاجار، همان اعتقاد اجمالی و لفظی لون، کافی است و ورود در آن تقریبا برای همه، آفت زاست. از این جهت اگر سروش برخی پیرایه های کفر آمیز سخنانش را می چید، می شد به حرف هایش به عنوان یک نظریه نگریست.
  7. در فلسفه و شعر ایران زمین، معراج نامه های زیادی نوشته و سروده شده است. دیشب مقداری از معراج نامۀ ابن سینا را می خواندم و هنگ کردم. روحت شاد، یادت گرامی.
  8. مسئلۀ مکان آغاز معراج، اختلافی است. قول مشهور خانۀ حضرت ام هانی است. به تعبیر مرحوم عطار بر فرض بودن مصیبت نامه از او: از وثاق ام هانی ز اشتیاق/در کشید ام الکتابش بر براق. این مکان که الان جزو مسجد الحرام است(ظاهرا قسمت باب الوداع)؛ مکان مبارکی است. در آغاز معراج پای مبارک حضرت، به کوزه آبی خورد و شروع به ریختن کرد. موقع بازگشت از معراج، با تمام آن قضایای مفصل، هنوز آب در حال ریختن بود. به تعبیر ساده تر، معراج در چند ثانیۀ دنیوی ما اتفاق افتاده بود. زنده یاد! انیشتین گویی به سبب دلایلی از جمله همین آب کوزه، و ربطش با نسبیت!، شیعه شده و نامه نگاری هایی با آیت الله بروجردی داشته است و البحث طویل. اگر درست در خاطرم باشد برخی نیز همین قضیه را به باب حرکت جوهری برده اند.
  9. در معراج، حضرت رسول معظم(ص) از ایران هم گذشته اند! حداقل قم را خبر داریم!
  10. جبرئیل یا براق یا نمی دانم چی چی! در معراج، موتورش قفل می کند و نمی توانداز جایی به بعد، قدم از قدم بردارد که می سوزد پرش.
  11. پیرامون قوس صعودی و قوس نزولی و این دست مسائل، مطالبی هست که سواد نداشتۀ من قد نمی دهد وارد آنها شوم. البته در دعای شریف ندبه می خوانیم: یا ابن من دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی دنوا و اقتراباً من العلی الاعلی... اما از هر چه بگذریم: لیت شعری این استقرت بک النوی آقای من...........نار قلبی لم تزل تستعر!!!  :(((
  12. خداوند متعال در شب معراج، با زبان مولا علی(ع) با حبیب و رسول نازنین خودش گپ زده و سخن گفته است، چه مثلث زیبایی.
  13. معراج فقط مختص حضرت رسول اکرم(ص) نبوده است. بوده اند پیامبرانی و نیز تمامی امامان ما و همچنین برخی از عرفای شیعه، که معراج و بلکه معراج ها داشته و دارند. گاهی هم معراج در نماز روی داده است.
  14. مطالب دیگری هم پیرامون معراج و بعثت هست که بماند. همین مقدار، زیاد از حد بود که حرف زدیم و اسراف وقت و مکان را مرتکب شدیم. اگر خواندید عفو بفرمایید.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۵:۵۲
... نجفی

همۀ احادیث معصومین(ع) نورانی، زیبا و جانبخش هستند، ولی چون «جهت صدور» احادیث تفاوت می کند و مخاطب ها گاه شیعه و گاه سنی و گاه کافر بوده و در بین مخاطبانی که شیعه بوده اند نیز درجات معرفت و مراتب اخلاق، متفاوت و گوناگون بوده، حدیث به تناسب مخاطب فرق می کرده، لذا عیار برخی احادیث با بقیه فرق دارد. این هم که در حدیثی فرموده اند: «اگر مردم محاسن کلام، یعنی سخنان نیک، ما را می دانستند، پیرو ما می شدند» از یک جهت، به احادیث رده بالا و جذاب اشاره دارد. در هر حال این سه حدیث زیبا را از اینجا که احادیث بیشتری از امام کاظم علیه السلام نقل کرده، می آوریم:
1- «مَنْ أَرادَ الْغِنی بِلا مال وَ راحَةَ الْقَلْبِ مِنَ الْحَسَدِ وَ السَّلامَةَ فِی الدّینِ فَلْیتَضَّرَعْ إِلَی اللّهِ فی مَسْأَلَتِهِ بِأَنْ یکْمِلَ عَقْلَهُ، فَمَنْ عَقَلَ قَنَعَ بِما یکْفیهِ وَ مَنْ قَنَعَ بِما یکْفیهِ اسْتَغْنی وَ مَنْ لَمْ یقْنَعْ بِما یکْفیهِ لَمْ یدْرِکِ الْغِنی أَبَدًا.»:
هر کس بی نیازی خواهد بدون دارایی، و آسایش دل از حسد خواهد و سلامتی دین را طلبد، باید به درگاه خدا زاری کند و بخواهد که عقلش را کامل کند، پس هر که خرد ورزد، بدانچه کفایتش کند قانع باشد. و هر که بدانچه او را بس باشد قانع شود، بی نیاز گردد. و هر که بدانچه او را بس بُوَد قانع نشود، هرگز به بی نیازی نرسد.

2- «إِجْتَهِدُوا فی أَنْ یکُونَ زَمانُکُمْ أَرْبَعَ ساعات:ساعَةً لِمُناجاةِ اللهِ، وَساعَةً لاَِمْرِالْمَعاشِ، وَساعَةً لِمُعاشَرَةِ الاِْخْوانِ والثِّقاةِ الَّذینَ یعَرِّفُونَکُمْ عُیوبَکُمْ وَیخَلِّصُونَ لَکُمْ فِی الْباطِنِ، وَساعَةً تَخْلُونَ فیها لِلَذّاتِکُمْ فی غَیرِ مُحَرَّم وَبِهذِهِ السّاعَةِ تَقْدِروُنَ عَلَی الثَّلاثِ ساعات.»:
بکوشید تا اوقات شبانه روز شما چهار قسمت باشد:1 ـ قسمتی برای مناجات با خدا، 2 ـ قسمتی برای تهیه معاش، 3 ـ قسمتی برای معاشرت با برادان و افراد مورد اعتماد که عیب های شما را به شما می فهمانند و نهانی به شما اخلاص می ورزند، 4 ـ و قسمتی را هم در آن خلوت می کنید برای درک لذّت های حلال [و تفریحات سالم] و به وسیله انجام این قسمت است که بر انجامِ وظایف آن سه قسمت دیگر توانا می شوید.

3- «أَفْضَلُ الْعِبادَةِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ إِنْتِظارُ الْفَرَجِ.»:
بهترین عبادت بعد از شناخت خداوند، انتظار فَرَج است.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۱۵
... نجفی

1- یکی از ویژگی های جامعه ایرانی که واجد نتایج منفی در عرصه های فردی و جمعی است، میزان بسیار پایین مطالعه است. به واقع جامعه ی ایران را می توان جامعه ی بی مطالعه نام نهاد. جامعه ای که با کتاب قهر است. مردمی که ترجیح می دهند به جای خواندن، بشنوند..........ادامه در: جامعه ی بی مطالعه


2- کتابخانه، کمتر از داروخانه نیست. تأثیر مطالعه بر فکر و اخلاق و دیدگاهها و زندگى انسان نیز، ناچیزتر از قرص و کپسول و گیاهان دارویى و مراقبت‏هاى بهداشتى نیست.کمبود مطالعه، در هر شخص و جامعه‏اى که باشد، یک عارضه نامطلوب است که....  ادامه در: رفاقت با کتاب، انس با مطالعه

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۰۹
... نجفی

فی الخصال بسنده عن سفیان الثوری، قال: لقیت الصادق جعفر بن محمد علیهما السلام، فقلت له: یا ابن رسول الله، أوصنی،
فقال لی: یا سفیان، لا مروة لکذوب، و لا أخ لملوک، و لا راحة لحسود، و لا سؤدد لسیء الخلق،
فقلت: یا ابن رسول الله، زدنی،
فقال لی: یا سفیان، ثق بالله تکن مومنا، و ارض بما قسم الله لک تکن غنیا، و أحسن مجاورة من جاورت تکن مسلما، و لا تصحب الفاجر فیعلمک من فجوره، و شاور فی أمرک الذین یخشون الله عزوجل.
قلت: یا ابن رسول الله، زدنی،
فقال لی: یا سفیان، من أراد عزا بلا عشیرة، و غنی بلا مال، و هیبة بلا سلطان، فلینتقل عن ذل معصیة الله الی عز طاعته.
قلت: زدنی، یا ابن رسول الله،
فقال لی: یا سفیان أمرنی والدی (علیه السلام) بثلاث و نهانی عن ثلاث، فکان فیما قال لی: یا بنی، من یصحب صاحب السوء لا یسلم، و من یدخل مداخل السوء یتهم، و من لا یملک لسانه یندم،
ثم أنشدنی:
عود لسانک قول الخیر تحظ به / ان اللسان لما عودت معتاد
موکل بتقاضی ما سننت له / فی الخیر و الشر کیف تعتاد

ــــــــــــــــــ
شیخ صدوق به سند خود در کتاب خصال، از سفیان ثوری روایت کرد که گوید: حضور حضرت امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شدم و عرض کردم: یابن رسول الله صلی الله علیه و آله به من سفارشی کن،
فرمود: ای سفیان! دروغگو مردانگی ندارد، پادشاهان برادری نشناسند، حسود آسودگی ندارد و بد خلق آقا نمی شود،
عرض کردم: یابن رسول الله! بیشتر بفرمایید،
فرمود: ای سفیان! به خدا اعتماد کن تا مومن باشی، به هر چه خدا نصیب تو کرده خشنود باش تا بی نیاز باشی. با همسایگان خود خوش رفتار باش تا مسلمان باشی، با بدکار دوستی مکن تا از بدکاری خود به تو آموزد و در کار خود با خدا ترسان مشورت کن.
عرض کردم: یابن رسول الله! افزون فرما.
فرمود: ای سفیان! هر کس عزتی می خواهد که وابسته به فامیل نباشد و بی نیازی می طلبد که وابسته مال نیست و هیبتی می خواهد که به سلطنت وابسته نیست، باید از خواری و شرمساری گنه کاری زیر سایه فرمان برداری خدا برود.
عرض کردم: یابن رسول الله! باز هم بفرمایید.
فرمود: ای سفیان! پدرم مرا به سه چیز امر کرد و از سه چیز نهی کرد، در ضمن آنچه به من گفت، فرمود: پسرم! کسی که با رفیق بد همراه باشد، سالم نمی ماند و کسی که در دالان های بدی در آید، متهم می گردد و کسی که زبانش را نگه ندارد، پشیمانی می کشد،
سپس برای من این ابیات خواند (که ترجمه اش را برخی چنین به نظم آورده اند):
شیوه کن گفتار نیکو را کزان محفوظ گردی / چون زبان معتاد گردد هر چه آموزند وی را
می تراود از زبانت آنچه یادش می دهی / زشت باشد یا نکو، بنگر چه آموزی تو وی را

گلچین حکمت؛ سید هاشم رسولی محلاتی


۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۵:۴۴
... نجفی

یا صاحب الزمان
امروز هم خدا
در دفتر عشق،
غیبتت را موجّه کرد...
وااااااای بر من
اگر دلیل موجّه بودن غیبتت شده باشم
:(

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۲۴
... نجفی

امروز
کسی که عطر تو را زده بود...
در خیابان
از کنار من گذشت...
و این یعنی:
قتل غیر عمد...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۲۱
... نجفی

1- این شیعه است که هم سنی و هم شیعی است[هم شیعۀ امام علی هستند و هم در مجموع، حافظ و عامل به سنت نبوی] و در واقع آنها[سنی ها] منسوب به قیاس و قیاسی هستند، نه سنی و منسوب به سنت[نبوی](در محضر بهجت، ج2، ص122 و 123)
ـــــــــ
2- با اینکه نه به ما وحی می شود و نه الهام، به آن واسطه ای که به او وحی و الهام می شود توجه نمی کنیم، در حالی که در تمام گرفتاری ها-اعم از معنوی و صوری، دنیوی و اخروی- می توان به آن واسطۀ فیض[عجل الله تعالی فرجه] رجوع کرد. اگر مردم سیم تلگرافشان با واسطۀ فیض قطع شود، مثل زمان دسترسی به پیغمبر-صلی الله علیه و آله و سلم-، دوران محرومیت بشر خواهد بود.(همان، ص271)
ـــــــــــــــــــــ
3- روزی در محضر حاج شیخ عبدالکریم[حائری یزدی، رئیس حوزۀ علمیۀ قم در عصر رضاشاه ملعون]-رحمه الله- گفته شد: روضه خوانی که مستحب است، و جلوگیری از آن توسط پهلوی، اشکال ندارد. ایشان فرمودند: بله! مستحبی است که هزار واجب در آن است.(همان، ص168 و 169)
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
کتاب در محضر بهجت اثر آقای محمدحسین رخشاد-از شاگردان کرمانی مرحوم بهجت- کتابی بسیار آموزنده است در سه جلد.
* دربارۀ مطلب اول: سه چهار سال قبل برای قضیۀ تعدادی از محققان خارجی پیش آقای شهرستانی رفته بودم. محفل ایشان معمولا محل گردهم آمدن شخصیت های علمی و سیاسی خارجی است. دیدم جودت قزوینی-نویسندۀ ایرانی الاصل برجستۀ عراقی- و نیز تیجانی، نویسندۀ مستبصر آفریقایی آنجا بود. یک ساعتی نشستیم و گپ زدیم. مثل معمول بیش از همه من چرت و پرت می گفتم. تیجانی باز هم مشغول نوشتن و تحقیق بود با اینکه فقط یکی از کتاب های او از تاثیرگذاری ده ها نویسندۀ داخلی و خارجی در عرصۀ معارف عترت مطهر، بیشتر است. یکی از کتاب های او «الشیعة هم اهل السنة» است که به فارسی هم ترجمه شده و می گوید شیعیان همان سنی های واقعی هستند.
* مطلب دوم: شیعه معتقد است، اگر چه کار جبرئیل در وحی قرآنی به خاتم الانبیاء(ص) پایان یافته است، ولی فرشتگان الهی به باقی چهارده معصوم نازل می شده و بدانها وحی می شده و همین الان هم خدا گاه و بی گاه لذت حرف زدن با امام زمان(عج) را از دست نمی دهد. البته تعبیر از امام به محدَّث می شود، اگر چه به الهام شده و وحی شده هم اشکال خاصی ندارد. اینکه آقای بهجت فرمود به ما وحی و الهام نمی شود از باب خطاب عام بود، والا همین الان هم به بعضی شیعیان پاک دل، هم الهام می شود هم فرشته ها بر آنان نازل می شوند و هم با خدا مکالمۀ ذهنی و زبانی دارند.
* ناظر به مطلب سوم: از دو سه سال قبل موجی درست شده که دیده ام حتی بعضی طلبه های مشهد و قم و برخی مثل فقهای اصلاح طلب، هم طرفدارش شده اند و آن اینکه، ضرورت حجاب حکومتی را زیر سوال ببرند. همین دو سه شب پیش در شبکۀ جاسوسی! واتس آپ دیدم برخی طلبه های گروه ما، که دید خوبی به انقلاب ندارند، باز در این طبل می دمیدند. دخالت نکردم و فقط غصه خوردم که دید آدم چرا باید این اندازه ضیق باشد که فتوا و نگاه فقهای قرون قبل که حکومت به دست سنی ها بوده و قضیۀ حکومت شیعیان مطرح نبوده و نیز هزار و یک آفت اجتماعی مترتب بر آزادی مطلق حجاب-و نه منع حجاب- را نمی بینند. فقط بر یک فرض می توان آزادی حجاب را در حکومت اسلامی پذیرفت و آن فرض اضمحلال نظام است که خب این به سبب پذیرش فرض امکان و بلکه وقوع تعطیلی احکام در صورت اسقاط نظام است تا جایی که با اصول تعارض نکند، که در اینجا دیگر اساقط نظام مهم نیست و اصول باید نقض نشود. مثلا اگر فرض بر این شد که نظام پابرجا باشد ولی توحید یا نبوت، نفی شود، باید نظام ساقط شود ولی نظام به بهانۀ بقای خود، دست به نقض این اصول نزند. حتی اگر با فرض اسقاط نظام، یک نظام غیر توحیدی سر کار بیاید باز هم نظام باید برود پی کارش، و بگذارد آن نظام غیر دینی، توحید را نفی و نقض کند.
اما در غیر اصول، مثلا در تعطیلی حجاب یا تعطیلی نماز یا ممنوعیت روزه و...می توان فرض بقای نظام با وجود تعطیلی معارف دینی، تصور داشته باشد. البته خدا کند هیچ وقت کار به انجاها بکشد و هر چه زودتر از این گرفتاری ها نجات پیدا کنیم. اجماعا صلوات!

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۵۱
... نجفی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۴۵
... نجفی
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام: یَا عَلِیُّ إِنَّ مُحِبِّیکَ یَفْرَحُونَ فِی ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ عِنْدَ خُرُوجِ أَنْفُسِهِمْ وَ أَنْتَ هُنَاکَ تَشْهَدُهُمْ وَ عِنْدَ الْمُسَاءَلَةِ فِی الْقُبُورِ وَ أَنْتَ هُنَاکَ تُلَقِّنُهُمْ وَ عِنْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ وَ أَنْتَ هُنَاکَ تَعْرِفُهُمْ (بحارالأنوار ج6 ص200)
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:
ای علی! محبان تو در سه جا شاد می شوند: 1- هنگام خروج جان از بدنشان در حالی که تو شاهد بر آن هستی 2- هنگام سؤال و جواب در قبر در حالی که تو در آنجا در حال تلقین به آنها هستی 3- هنگام عرضه اعمال ایشان در برابر خداوند متعال در حالی که تو در آنجا آنها را می شناسی [و یا آنها را معرفی می نمایی].
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ابوخالد کابلی گوید خدمت حضرت امام زین العابدین علیه السلام وارد شدم گفتم یابن رسول الله مرا خبر دهید بکسانی که خداوند طاعت و مودت ایشان را فرض کرده و (نیز) واجب فرموده بر بندگانش که بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله بانها اقتدا کنند.
حضرت بیان فرمودند تا رسیدند بامام دوازدهم، بعد حضرت امام زین العابدین (ع) بشدت گریه کردند... تا حضرت کلام خود را باینجا رسانید:
یا ابا خالد ان اهل زمان غیبته و القائلین بامامته و المنتظرین لظهوره افضل من اهل کل زمان لان الله تعالی ذکره اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفه ما صارت به الغیبه عندهم بمنزله المشاهده و جعلهم فی ذلک الزمان بمنزله المجاهدین بین یدی رسول الله صلی الله علیه و آله بالسیف اولئک المخلصون حقا و شیعتنا صدقا و الدعاه الی دین الله سرا و جهرا و قال علیه السلام انتظار الفرج من اعظم الفرج
ای اباخالد اهل زمان غیبت او که قائل بامامت آن بزرگوار و منتظر ظهور او هستند از اهل هر زمان افضل هستند زیرا خداوند تعالی آن قدر عقلها و فهمها و معرفت بایشان عطا فرموده که غائب شدن امام علیه السلام در نزد آنان بمنزله مشاهده است و خداوند قرار داده آنها را در این زمان بمنزله جهاد کنندگان به شمشیر پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله ایشانند مخلصین حقیقی و شیعیان راستین ما و دعوت کنندگان بسوی دین خدا در پنهان و آشکار و سپس فرمود انتظار فرج بزرگترین فرج است.
ـــــــــــــــــــــ
خب از باب خودزنی می شود گفت ما در معنای واقعی، شیعه و نیز منتظر نیستیم. ولی جواب این است که شیعه و منتظر مقوله هایی تشکیکی و دارای مراتب اند و اتفاقا احادیث زیادی وارد شده که همین شیعه شناسنامه ای و انتظار ظاهری را مدح کرده اند. از این جهت هیچ نعمت و کالا و ثروتی در دنیا و آخرت نصیب انسان های غیر معصوم نشده که برتر از نعمت شیعه شدن باشد. خدایا ما را شیعه بمیران و هر چه زودتر همۀ جهانیان را شیعه بگردان. دستت درد نکند. قربان یو.


۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۱۳
... نجفی

شما به چه نیتی دوست دارید زنده باشید؟
اگر قرار باشد زندگی تان را بدهید و یک اتفاق خاص یا غیر خاص در دنیا رخ بدهد، چه اتفاقی را خواهید خواست؟
یکی از اقوام ما هست که شب می خوابد به نیت اینکه صبح برخیزد و صبحانه ای مشتی نوش جان کند. صبح سر کار می رود که ظهر خانه بیاید و ناهار خوشمزه ای را توی رگ بزند. باز بعدازظهر سر کار می رود و فقط نیتش این است ساعات بگذرد و شامی درست و درمان را در شب بخورد. سپس بخوابد و روز بعد و روزهای بعد هم تکرار این دور و تسلسل ملالت زا!
او از بس زندگی اش را در قالب خاص «کار برای غذا» و «غذا برای لذت» تعریف کرده که در آمد نسبتا بالایش را صرف غذا کرده، می کند و خواهد کرد. خب به ما چه؟ دلش می خواهد اینطور زندگی کند و نفع یا زیانش به خود وی بر می گردد.
هر کدام از ما نیز به یک نیت یا چند نیت زندگی می کنیم و معلوم نیست همواره نیت زندگی ما از نیت شکمانۀ بالا بهتر باشد. اما بعضی هستند که فلسفۀ زیستشان را رنگ و بوی دیگری داده اند. یعنی سعی می کنند زندگی شان را به چیز بهتری بفروشند. مثلا می تواند انسان، زندگی اش را به بهشت بفروشد، کما اینکه امام معصوم(ع) فرموده است: «أَمَا إِنَّ أَبْدَانَکُمْ لَیْسَ لَهَا ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِیعُوهَا بِغَیْرِهَا»، بدانید که قیمتی برای بدن های شما جز بهشت نیست، پس آن را به غیر بهشت مفروشید.
البته بالاتر از بهشت هم چیزهای دیگری وجود دارد که انسان می تواند هستی اش را-که اعم از بدن است- فدای آن کند، ولی به هر حال نیت انسان ها متفاوت است. حوصله ندارم بحث را ادامه بدهم، چون نه حالش هست، نه وقتش و نه سوادش. این هم یک الکی نوشت دیگر. تا بعد، یا علی.
ـــــــــــــــــــــــ
بعد التحریر:
دست از رفتن بدار ای کاروان عمر یکدم
تـا ز پـای دلبـر جانـان بـرون آریـم خـاری
مرحوم علامه شیخ حسن رشتی از علمای عصر مشروطه، ملقب به حسام الاسلام(المدفون فی قم المقدسه) گاهی شعر هم می سرود و تخلص اش «دانش» بود. بیت یادشده از وی می باشد و می رسد کسی را که فلسفۀ زیستنش را در محور یادشده در شعر حسام، تعریف کند؛ و العاقبة للمتقین.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعد نوشت:
اینکه حافظ نازنین «باده پرستی» را «کار صواب» می خواند و بدان توصیه می کند، فلسفۀ زیست برخی از متاخران بر وی نیز بوده است. چنانکه عارف کم نظیر مرحوم شیخ محمدرضا قمشه ای متخلص به صهبا، از موحدان کبیر عصر قجر، در شعری اساس عالم هستی را همین فرمایش مرحوم حافظ می داند:
اساس عالم هستی، «بساط باده پرستی»
اگر نداشت ندانم چه داشت عالم هستی؟

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۰۸
... نجفی
۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۱۲
... نجفی

بعد زهرا بهترین زن بین زنها زینب است
لاف نَبود گر بگویم عین زهرا زینب است

گر بپرسی کیست استاد دبیرستان عشق
خیل شاگردان همه گویند تنها زینب است

گر بسنجی در ترازوی عمل معیار صبر
صبرگوید قهرمان صبردنیا زینب است

گر مقام او بود از جمع معصومین جدا
آن که ازهرمعصیت باشد مبرّا زینب است

در ریاضی گر حساب جمع از مِنها جداست
آن که از جمع شفاعت نیست مِنها زینب است

آن که باتیغ زبان، کار دوصد شمشیر کرد
کوه صبر واستقامت روح تقوا زینب است

آن که با ایراد نطقی کرد مانند علی
زاده مرجانه را محکوم و رسوا زینب است

آن که بهر ما جهاد فی سبیل الله را
با اسارت می کند تفسیر و معنا زینب است

باشهامت چون اسارت گشت توأم، عقل گفت
آن که در دنیا نظیرش نیست پیدا زینب است

شد رقم پرونده اسلام با خون حسین
آن که با خون سر خود کرد امضاء زینب است

شاعر ژولیده می گوید به آواز جلی
بین زنها بهترین زن بعد زهرا زینب است                                  آقای ژولیده نیشابوری

ــــــــــــــــــــ
انتِ بعد البتول افضل من قد      حملتهن فی البطون النساء            علامه سردار کابلی


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۲:۲۸
... نجفی

کیست جز زینب صفای عالمیْن                       کیست چون زینب طرفدارِ‌حسین

کیست جز زینب انیسِ روحِ عشق                       مرحمِ زخمِ دلِ مجروحِ عشق

کیست زینب «زینِ اب» در شأن اوست               اهل عالم جملگی را آبروست

کیست زینب کیست این جانباز عشق          او که زهرایی است مدفون در دمشق

کیست جز زینب علی را نورِ عین                  کیست زینب صاحبِ قلبِ حسین

کیست زینب آیتِ مُظهَر شده                          کیست زینب لاله‌ای پرپر شده

کیست زینب راحت روحِ حسین                              ناخدای کشتی نوحِ حسین

کیست زینب باغبان باغ عشق                       بر دلش یک آسمان از داغِ عشق

http://salaamonline.blogfa.com/post-860.aspx

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۰۵
... نجفی

ای کاش که این در به کلیدی برسد
با سردی دی، سبزه ی عیدی برسد
                          این جمعه سیاه بود و آن جمعه سیاه
                           ای کاش که جمعه ی سپیدی برسد           از بیژن ارژن

شب نیمۀ ماه رجب؛ شب دعا و ابتهال و تقرب به خدا. میرزا جواد ملکی تبریزی در المراقبات می فرماید که: الاهم فی الدعاء ان یعرف المدعو و یرجو اجابته و الاغلب فی معرفة الله مبتل بالتنزیه الصرف الملازم للابطال و بعض ایضا ....... مهمترین چیز در دعا این است که انسان، دعاشونده (که همان خدا باشد) را بشناسد و امید اجابت و برآورده شدن دعا را داشته باشد، که اغلب (مردم) در باب شناخت خدا، گرفتار تنزیه صرف هستند که این ملازم ابطال(صفات و اسمای الهی) خواهد بود. بعضی از مردم هم گمان می کنند خدا چیزی توخالی و احاطه کننده بر همۀ هستی است که بالای افلاک ایستاده و اینها از راه دور آن خدای دور بالانشین را صدا می زنند یا بعضی گمان می کنند که هستی و خودشان توپر هستند و قوامشان به خودشان است(و خدا هم نقش خاصی در نگهداری هستی ندارد)...(المراقبات، چاپ نهاوندی قم، ص61)
اینکه آقای ارژن از جمعۀ سیاه حرف می زند، حقیقتی راستین است. هر سال و ماه و هفته و روز و ساعت و دقیقه و ثانیه ای که بدون ظهور و حضور عادی واسطۀ بین خالق و مخلوقات بگذرد، سیاه است. در زمان غیبت، هیچ چیز سر جایش نیست. همه چیر ناقص است. عبادتی که من و شما الان انجام می دهیم اگر در خلوص نیت مساوی با عبادتی باشد که شیعیان در زمان امام سجاد(ع) انجام می دادند، باز هم عبادت آنها ارزشمند تر است چون عبادتشان در زمان ظهور امام معصوم که واسطه بین خالق و مخلوقین است، انجام شده، چه رسد به عبادت افرادی که در زمان حکومت امام علی(ع) انجام می داده اند، که در آن زمان جایگاه آن واسطه(ع) به حقیقت خودش نزدیکتر بوده است. لذا عصر غیبت، کلا عصر نقصان است و حتی اگر برای کسی فرج شخصی روی داده باشد و برای او غیبتی در کار نباشد، باز هم چون مجموعۀ هستی گرفتار غیبت است، عبادت او ارزش عبادت عصر ظهور عمومی را ندارد. شاید یکی از معناهای «أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم» همین باشد.
چون اگر عصر ظهور برسد، نفع اصلی بیشتر از هر کسی به خود ما می رسد و یکی از نفع هایش همین بالا رفتن عیار و ارزش عبادات و اعمال ماست. آدم عصر ظهور را درک کند و نمازش را فرادا و با خیالی مشوش بخواند و فقط روزی ده دقیقه نماز امام عصر(عج) را از تلویزیون ببیند هزار بار می ارزد به اینکه در عصر غیبت نمازهایش را به جماعت و هر وعده در حرم یکی از ائمۀ اطهار(ع) با حضور قلب کامل بخواند. نمی دانم آیا عمر لعنتی فعلی ما قد می دهد زمان ظهور را درک کنیم یا نه؟ و در ازل چه تقدیری برای زندگی ما قرار داده شده که چند سال از زندگی مان را در عصر غیبت باشیم و چند سالش را در عصر ظهور، و آیا اصلا زبانم لال، کل زندگی ما در زمان غیبت خواهد گذشت؟ خدا نکند. خب می شود گفت چیزی به نام رجعت داریم، ولی اولا کی گفته ما جزو رجعتی ها باشیم؟ ثانیا مزۀ زندگی عادی در عصر ظهور چیز دیگری است تا اینکه گور به گور شویم و بعد مثلا بر فرض محال! در عصر رجعت برگردیم و مزۀ زندگی واقعی را بچشیم.

* زیارت جامعه: مُقَدِّمُکُمْ أَمَامَ طَلِبَتِی وَ حَوَائِجِی وَ إِرَادَتِی فِی کُلِّ أَحْوَالِی وَ أُمُورِی : من شما را مقدم بر خواسته و حوائج و ارادۀ خودم در هر حال و هر امر قرار می دهم.

* یک شعر زیبا:
عشق یعنی اینکه زهرا هر سحر قبل از نماز            ساعتی محو تماشای علی می ایستاد

                   از علی سلیمانی(گویا در اصل، می ایستد است، ولی می ایستاد هم خیلی خوب است)

* عنوان پست از حافظ

* یک جملۀ خواستنی:

رؤیای من آن صبح باران خورده است که طلوع می کند آرام از پس ابرهای مشرق امیدواری    به نقل از: http://edalaatejahani.blog.ir/

* باغهای این حوالی را همه سرما زده/دور از خورشید هرگز حاصلی مرغوب نیست..............    مصطفی هاشمی نسب

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۰۲
... نجفی
امسال هم باز کثرت گناهمان
باعث شد که روز پدر را در غیبت پدر جشن بگیریم
مثل هر سال...

و باز باید شرمنده و سرافکنده
همچون فرزندان یعقوب بگوییم:
یابن الحسن!
یا ابانا! استغفر لنا ذنوبنا، إنا کنا خاطئین
مثل همیشه...

و او نیز با کرامت و بزرگواری خاص برترین پدر بگوید:
سوف استغفرلکم...
مثل همیشه...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا صاحب الزمان
السلام علیک حین تحمد و تستغفر
السلام علیک حین تصلی و تقنت و تعتکف!
دریاب یتیمان را

بچه ها عید جمعه تون تبریک و روز به درک واصل شدن معتمد عباسی ملعون هم مبارک، و طاعات قبول و اگه اعتکاف هستین بعد از دعای فرج و دعای های دیگه، لطفا ما رو هم دعا کنین. ما که-بازم مثل همیشه- دقیقۀ نود قضیۀ رفتن به اعتکاف به هم خورد:) :( و الحمد لله علی کل حال! متن بالا رو هم از کانال حوزه از نوشتۀ یکی از طلبه ها برداشتم و نمی دونم نویسنده ش کیه. خوشم اومد گفتم اینجا بزارمش بیشتر یاد یتیمی خودساخته و خودخواسته مون بیفتیم. همین. یا علی و یا زینب.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۰۰
... نجفی

با تبریک میلاد حضرت امام جواد و حضرت امام امیرالمؤمنین علی(علیهما السلام و الصلوة) به حضرت بقیة الله(عجل الله فرجه و سروره) و همۀ شیعیان گرامی مولا علی (علیه السلام)؛ إن شاء الله بمانیم و این تبریک ها را در زمان ظهور حضرت به هم بگوییم. بگذریم:(
خلاصه به خاطر فنای نسبی ماه فروردین بی رونق امسال، و آمدن تقریبی ماه اردی بهشت یاد شعری افتادم که می گفت: ای ظهورت حال ما را بهترین اردی بهشت؛
بعد خواستم با همکاری گوگل اصلش را پیدا کنم که نشد و سر از یک وبلاگ الکی در آوردم:)
خلاصه شعری را خطاب به حضرت امام مهدی(علیه السلام) دیدم و گفتم آن را دوباره اینجا بگذارم؛ از الهام مظفری:

هی آسمان بیا و تو هم در خودت ببار

 امسال هم نیامد و تحویل شد بهار

  امسال هم بهار تو یعنی نیامدن

 حتی نیامده است کمی با دلم کنار

  تو از کجا شروع شدی از کجای شعر؟!

تو از کجا شروع شدی حس ماندگار!

 ای از تو پر شده هوس هفت سین من!

دارد دلم به شور می افتد در این حصار!

وقتی که در هوای کسی غوطه می خوری

  هر لحظه اش برابر قرنی ست انتظار!

 این لحظه ها غیاب تو را رنج می کشند

این لحظه ها که بی تو ندارند اعتبار

  تا کی کنار سفرۀ ما جات خالی است

 تا کی بریزم اشک تو را مثل آبشار

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۰۶:۱۴
... نجفی

در اینجا چهل حدیث ناب از حضرت امام جواد(علیه السلام) آورده اند که بسی خواندنی است. البته شاید بهتر بود ترجمۀ بعضی هایشان تغییر می کرد. مثلا در ذیل این حدیث «مَنْ لَمْ یَعْرِفِ الْمَوارِدَ اعْیَتْهُ الْمَصادِرُ.» نوشته شده:
فرمود: هرکس موقعیّت شناس نباشد جریانات، او را مى رباید و هلاک خواهد شد.
در حالیکه موارد و مصادر به ترتیب جمع مورد و مصدر است و مورد ورودگاه و مصدر خروجگاه است. به زبان ساده این حدیث می فرماید اگر شناخت از ورودی امور نداشته باشی، در هنگام خروج، گمراه می مانی و همان عدم شناخت ابتدایی، موجب نابینایی نهایی ات می شود.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۰۶:۰۱
... نجفی

نبود چنین مه در جهان ای دل همین جا لنگ شو

از جنگ می‌ترسانیم؟ گر جنگ شد گو جنگ شو

ماییم مست ایزدی زان باده‌های سرمدی

تو عاقلی و فاضلی دربند نام و ننگ شو

رفتیم سوی شاه دین با جامه‌های کاغذین

تو عاشق نقش آمدی همچون قلم در رنگ شو

در عشق جانان جان بده بی‌عشق نگشاید گره

ای روح این جا مست شو وی عقل این جا دنگ شو

شد روم مست روی او شد زنگ مست موی او

خواهی به سوی روم رو خواهی به سوی زنگ شو

در دوغ او افتاده‌ای خود تو ز عشقش زاده‌ای

زین بت خلاصی نیستت خواهی به صد فرسنگ شو

گر کافری می‌جویدت ورمؤمنی می‌شویدت

این گو برو صدیق شو و آن گو برو افرنگ شو

چشم تو وقف باغ او گوش تو وقف لاغ او

از دخل او چون نخل شو وز نخل او آونگ شو

هم چرخ قوس تیر او هم آب در تدبیر او

گر راستی رو تیر شو ور کژروی خرچنگ شو

ملکی است او را زفت و خوش هر گونه ای می‌بایدش

خواهی عقیق و لعل شو خواهی کلوخ و سنگ شو

گر لعل و گر سنگی هلا می غلط در سیل بلا

با سیل سوی بحر رو مهمان عشق شنگ شو

بحری است چون آب خضر گر پر خوری نبود مضر

گر آب دریا کم شود آنگه برو دلتنگ شو

می‌باش همچون ماهیان در بحر آیان و روان

گر یاد خشکی آیدت از بحر سوی گنگ شو

گه بر لبت لب می‌نهد گه بر کنارت می‌نهد

چون آن کند رو نای شو چون این کند رو چنگ شو

هر چند دشمن نیستش هر سو یکی مستیستش

مستان او را جام شو بر دشمنان سرهنگ شو

سودای تنهایی مپز در خانه خلوت مخز

شد روز عرض عاشقان پیش آ و پیش آهنگ شو

آن کس بود محتاج می کو غافل است از باغ وی

باغ پرانگور ویی گه باده شو گه بنگ شو

خاموش همچون مریمی تا دم زند عیسی دمی

کت گفت کاندر مشغله یار خران عنگ شو

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۰۵:۳۸
... نجفی

نگویمت که همه ساله می پرستی کن              سه ماه می خور و نه ماه پارسا می‌باش
حافظ نازنین
برخی «سه ماه» در این بیت را که همان فصل عبادت است(که به ضمیمۀ ده روز اول ماه ذی حجه، معمولا 100 روز داغ عبادت را تشکیل می دهد) رجب و شعبان و ماه رمضان گرفته اند، که به فتوای صریح حافظ، باید می خورد و غصه به دل راه نداد. باد چونین دو هزارت مه نوروز و رجب...

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۲۸
... نجفی

وسائل الشیعه[1] چیست؟
ارزنده ترین چیزی که انسان می تواند در دار دنیا در پی کسب معرفت و شناخت نسبت به آن باشد چه می باشد؟

طبیعتا بحث توحید و خداشناسی فوق العاده مهم و اساسی است و پس از آن هیچ گوهر معرفت و مرواید شناختی چون مقولۀ امام شناسی، دارای ارزش نیست. اما توحید در نگاه راستین و منظر حقیقی اش از امامت جدا نیست و کسی که توحید را بدون امامت بخواهد، توحیدش توحیدی شیطانی است. توحید وهابیت را تقریبا می توان توحید شیطانی نامید. در بهترین فرض-اگر مسئلۀ حسادت و تکبر شیطان را منتفی بدانیم و -بگوییم شیطان واقعا خدادوست بود و می خواست برای خدا شریک قرار ندهد و به قول برخی صوفی های شطحی، او غیور بود، باز هم مشرب توحیدی اش نفی وسائل و وسائط بود.
یعنی او می خواست بگوید-بنابر همان فرض مزبور-: خدایا فقط تو و دیگر هیچ!
اما خود خدا عقلش می رسید که اگر این گونه توحیدی بدردبخور بود دیگر خودش را پیش ملائکه ضایع! نکند، و بخواهد بر خلیفه اش سجده کرده و اطاعت کنند. شیطان دم از توحید خالص می زد-مثل وهابی های مفلوک و بیچارۀ دوران ما[3]-؛ و امر خدا به طاعت و اطاعت از جانشین زمینی خدا را نپذیرفت. حتی وقتی خدا به وی فرمود:
«إنی أحب أن أطاع من حیث أرید و لا من حیث ترید»(من دوست دارم آن گونه که می خواهم اطاعت شوم، نه آن گونه که تو می خواهی» او باز هم اصرار بر توحید صرف و صرف توحید کرد. خدا هم بهش گفت: برو گورت رو گم کن.

رجب؛ ماه خدای علی و ماه علی خداست. ماه دو ماه. یک ماه واجب و یک ماه ممکن. به تثنیۀ عربی می شود: ماهان![2] ماهستان است اصلا این ماه.[4]
روزگاری که آقا بیاید، و حکومت جهانی عدالت سرتاسر گیتی را در بر بگیرد، قواعد بازی هم عوض می شود. یکی اینکه تقویم های مردم جهان، قمری می شود. نه اینکه لزوما بقیۀ تقویم ها مثل شمسی و میلادی و... از بین بروند. ممکن است باقی بمانند چنانکه لزومی هم ندارد همۀ زبان های دنیا از بین برود و همه به عربی سخن بگویند. اما زبان رسمی، عربی می شود.

خصوصیت رسمی شدن تقویم قمری این است که این تقویم با عبادت که هدف آفرینش است سازگار تر است و انسان با شنیدن ایام قمری بیشتر به یاد عبادت می افتد تا معادل های دیگر. گاهی که در کوران زندگی گم می شویم یک دفعه تلویزیون را روشن می کنیم و می بینیم که می گوید فردا ابتدای ماه رجب یا شعبان است. ماه رمضان و ماه محرم و تا حدود کمتری ماه ذیحجه به علت های خاصی، از مدتی قبل از آمدنشان مطلع می شویم. اما مثلا ماه رجب از ماه های خاص سال است که به قول فیلم اخراجی ها، در باب فاتحه شب چهارشنبه و غافلگیری اموات!!! بسیاری از ما مردم نسبت به آمدنش غافلگیر می شویم و دلمان می شکند از عدم رفتن به پیشوازش.
سال قمری با ماه محرم آغاز می شود،[5] ولی عارفان و عابدان، چنانکه ابتدای هفتۀ عبادی شان، جمعه است، ابتدای سال عبادی شان، از یک جهت ابتدای ماه رجب است(شیخ عباس قمی از این جهت، اعمال سال را در مفاتیح قشنگش، از ماه رجب آغازیده است) و از جهتی دیگر، پس از شب های قدر.

یکی از ویژگی های ماه رجب، اختصاص دو سویۀ آن به خدای علی اعلی و حضرت امام علی است. در این ماه عبادت، از این جهت که معرفت و تفکر خود از برترین انواع عبادت است. اندیشه و مطالعه پیرامون اینکه ربط توحید با امامت چیست؟ خالی از لطف نیست و اینکه جایگاه امام(که مصداق اتم خلیفة الله است) در نردبان توحید به چه گونه است؟ بسی فایده مند است. خود خدا فرموده: ابتغوا الیه الوسیلة[6]  یا در دعای توسل که اصلا این دعا برای همین قضیۀ توجه دادن به وسایل الشیعه صادر شده، می گوییم: فانکم وسیلتی الی الله[7] یا در برخی دعاهای روزانۀ ماه رجب می خوانیم که: اللهم انی اسئلک بـ... وسائلک المنیفة؛
یعنی اینکه، امامت رکن توحید است و توحید بدون امامت، در واقع کفر و زندقه است و فقط از حیث ظاهر، احکام مسلمانی بر کسانی که معتقد به توحید زبانی باشند جریان خواهد داشت و خدای آنها در واقع خدا نیست.[8] در زیارت جامعه، ائمۀ اهل البیت را ارکان توحید می خوانیم، منصبی که خداوند بدانها داده است(ارکان توحیده) و می گوییم هر که می خواهد(در واقع) خدا را یکی بداند این را از سوی شما گرفته است.(من وحده قبل عنکم). شواهد در این باب زیاد است و لازم نیست مثلا از حدیث سلسلة الذهب یاد کنیم که «لا اله الا الله» دژ محکم الهی و حصن حصین او معرفی شده، به شروطش از جمله امامت، و در حدیث دیگری، خداوند دژ محکم و حصن حصینش را ولایت آقا امیرالمومنین(ع) خوانده است(ولایة علی بن ابی طالب حصنی).
این مسئلۀ توحید ولایی یا ولایت توحیدی در مجموع ارزنده ترین دانستنی و شناخت و معرفت یک شخص در تمام طول زندگی دنیوی اش می تواند باشد که در عوالم پس از دنیا به مرور جلوه ها و حقایق آن را خواهد فهمید.

ـــــــــــــــــــــــ
[1]. مقصود کتاب وسائل الشیعه، اثر فاخر مرحوم حرّ عاملی(متوفای 1104ق) نیست، چنانکه منظور از آن کتابی از همین نام از محقق اعرجی(متوفای 1227ق) هم نیست. چند سال قبل نوشتاری از استاد رسول جعفریان خواندم که از استادشان مرحوم سید محمد علی روضاتی به نقل از مرحوم امیری فیروزکوهی، صائب شناس شهیر، نقل می کرد که با استعمال تعبیر «پیامبر اسلام» مخالفت ورزیده و شیوع آن را کار خاورشناسان می دانست. اما به نظر من درست است که تعبیر رسول الله، عام تر است و حضرت(صلی الله علیه و آله و عجل فرجهم) رحمة للعالمین است، اما تعبیر پیامبر اسلام، به معنای پیامبر دین اسلام، است و همین را می رساند نه اینکه نفی سایر جهات را کند. حال آیا می شود گفت، وسائل الشیعه، تعبیری ضیق است و چه اشکالی دارد همان گونه که به یمن برکت ائمه(ع)، همۀ هستی امکانی، روزی داده می شود، حضرات را وسائل المسلمین و حتی وسائل المخلوقات بدانیم و بخوانیم؟

[2]. ماهان شهری است تقریبا در 20 کیلومتری کرمان، مدفن شاه نعمت الله ولی. همچنین ماهان وقتی در کتاب های جغرافیایی و فتوح البلدان ذکر می شود مقصود از آن، نهاوند همدان و دینور کرمانشاه است، که عرب آنها را ماه کوفه و ماه بصره می گفته است و به صورت تثنیه: ماهان. خراج و مالیات این دو شهر به آن دو شهر واصل می شده است.
[3]. به شیطون میگن چیکار می کنی؟ میگه: نصف هفته رو توی آمریکا و اروپا درس میدم. میگن: خب بقیه روزا رو کجایی؟ میگه: میام ایران! کلاس دارم، در حال ادامه تحصیل هستم!(البته از حیث رفتار کار ندارم. ولی از حیث اعتقادات، ادامۀ تحصیلات شیطون حتما جایی جز عربستان نیست.)
[4].
در حدیثی هست که «رجب شهر الله» یعنی ماه رجب، ماه خداست و در حدیثی هم هست که امام علی(ع) فرموده است: «رجب شهری» ماه رجب ماه من است.
[5].
جهان خونریز بنیاد است، هشدار!(بیدل)
[6]. ربطی به «ما نعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی» ندارد.
[7]. مسئلۀ مفرد آمدن وسیله برای جمع فعلا بماند و هو من الطف الظرائف.
[8].
* این فقط برای وهابیت نیست. سنی هایی هم که ائمه را دوست دارند ولی برای ائمه جایگاهی در نردبان توحید قائل نیستند هم توحیدشان شبه شیطانی است و خدایی که می پرستند خدای واقعی نیست. عرفی شیرازی: «برافکن پرده تا معلوم گردد/که یاران دیگری را می پرستند.»؛

* خود ما شیعه ها هم در اصل قبول ارتباط امامت با توحید، و ربط طاعت و اطاعت ائمه به طاعت و اطاعت خدا، اگر چه سعادتمند هستیم ولی بسته به نوع نگاه خود ممکن است خدایی را بپرستیم که غیر از خدای واقعی باشد.
* روزی نزد میرزا جواد آقا ملکی سخن از یک نفر رفت. ایشان-که هم عارف بود و هم مرجع تقلید و بهتر از ما مواضع غیبت را می شناخت- فرمود: «او آدم خوبی است، ولی خدایی که او می پرستد، خدا نیست.»

* جایی خواندم که روزی امام علی(ع) از بازار عبور می کردند که شخصی با دیگری حرف می زد و در میان حرف زدن قسم خورد به خدایی که آسمان های هفت گانه را حجاب خویش قرار داده. حضرت(ع) فرمودند: این کسی که به وی قسم خوردی، خدا نیست.
خدا حجاب ندارد! او گفت: یا علی! با این حساب باید کفاره بدهم. حضرت فرمود: نه! تو به خدا قسم نخورده ای تا کفاره بر تو لازم شود.
* یک حدیث تنبه زا: «کلّما میزتموه باوهامکم فی ادقّ معانیه فهو مخلوق مثلکم مردود الیکم...الخ» هر آن چه که با ذهن خود، اگر چه در دقیق ترین معانی اش، نسبت به خدا تمییز دهید، ساخته ای چون خود شماست وبه شما بر می گردد(و خدا نیست)...
* اللهم عرفنی نفسک... الی آخر...
ـــــــــــــــــــ

خیلی درهم نوشتم:)

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۲۳
... نجفی

یک سؤال:

شما با چه زبانی فکر می کنید؟

ــــــــــــــــــــ

إن شاء الله در لیلة الرغائب، همان شب رغبت ها و میل ها و کشش ها، شب گره زدن بند دل با نور هستی و پاره کردن گره های کاذب قلب، برای رفع گرفتاری های همۀ مخلوقات الهی به ویژه همۀ انسان ها و به ویژه تر برای ممکنِ واجب نمای عصر ما، حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه المبارک) دعا کنیم. البته ناگفته پیداست تحقق مورد اخیر، تحقق سایر موارد را هم دارد و می توان با یک تیر، چند نشان زد!

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۴۷
... نجفی

                                      واله م من که چو از خواب، تو بیدار شوی           زچه رو از سر چشمان تو مژگان خیزد؟

                                                            جدّای قمی در وصف مولا علی(علیه السلام)

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۱۷
... نجفی